حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

هر یک از ما از غیب الغیوب حرکت کردیم
از اصلاب عبور کردیم
بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم بر خوردیم
از اینجا هم به غیب الغیوب می رویم
ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم

۳ مطلب در خرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

1- سید ابوالحسن بنی صدر روزهای پایانی خرداد 60 را در توهم سیر می کرد. او با این تصور که می تواند با تکیه بر میلیشیای سازمان مجاهدین خلق و هواداران آن، خود را در نقش یک رهبر اپوزیسیون با پایگاه اجتماعی فراگیر قرار داده و در برابر جمهوری اسلامی قدعلم کند، اشتباهات استراتژیکش را یکی پس از دیگری رقم زد.

اینچنین بود که سید ابوالحسن بنی صدر با توهم خودبزرگ بینی، پیوندش ر ا از آحاد ملت و امام قطع کرد و به دامان میلیشیای سبزپوش سازمان نفاق سقوط کرد. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) توانسته بود تا پیش از آن به «محور» اصلی کلیه گروههای متخاصم و معاند نظام از طیف چپ تا راست تبدیل شود. سازمان بعد از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا توسط امام(ره) رسماً با صدور اطلاعیه‌ای از وی حمایت کرد و با تظاهرات پراکنده در بعضی نقاط کشور مقدمات شورش علیه نظام را آغاز کرد.

پس از تصویب بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس شورای اسلامی، سازمان که می‌پنداشت بهانه و فرصت مناسبی برای اعلام شورش علیه امام و نظام جمهوری اسلامی به دست آورده است، به سرعت به تدارک و آماده‌سازی یک حرکت مسلحانه وسیع و گسترده در 30 خرداد 60 پرداخت. سی‌ام خرداد روزی بود که طرح عدم کفایت رئیس جمهور در جلسه‌ی علنی مجلس به بحث و رأی‌گیری گذاشته می‌شد.

در رهنمودهای درون گروهی به اعضاء و هواداران تشکیلاتی سازمان در آن زمان، اینگونه اعلام موضع شد: "کارهای پراکنده کافی است و آمادگی لازم در مردم به وجود آمده است. راهپیمایی‌های مقطعی اثر خود را کرده و مرحله گذار کمی به کیفی رسیده است. زمینه عینی انقلاب آماده است و ما اگر زمینه ذهنی را آماده کنیم، انقلاب انجام می‌شود. این قابل پیش‌بینی است که پس از قیام 30 خرداد تمامی امکانات سرخ (غیرقابل استفاده‌ی علنی) ما سفید بشود."(1)

عصر روز شنبه سی‌ام خرداد 60 درگیری‌های وسیع و گسترده‌ای توسط دسته‌های مسلح سازماندهی شده‌ی میلیشیای سبزپوش و هواداران سازمان در سطح شهر تهران رخ داد و در بعضی شهرستان‌ها نیز اقدامات مشابهی از سوی عوامل سازمان انجام شد. با صدور اطلاعیه سیاسی نظامی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از آن تاریخ این سازمان رسماً وارد جنگ مسلحانه و قتل و کشتار مردم وفادار و علاقمند به نظام جمهوری اسلامی گردید.

2-مشکل سید ابوالحسن بنی صدر از توهم "برخورداری از پایگاه رای 11 میلیونی" آغاز شد و در پی آن، "مقاومت در برابر نهادهای قانونی" نظام جمهوری اسلامی شامل مجلس، قوه قضائیه، شورای نگهبان و نهایتاً ولی فقیه در رفتار و کنش سیاسی او ظهور کرد. بنی صدر فکر می کرد 11 میلیونی که به او رأی داده اند، علاوه بر رأیشان، یک فقره چک سفید هم به او اعطاء کرده اند و او می تواند با این چک سفید هر هزینه ای را برای نظام و انقلاب رقم بزند. او نمی دانست که ملت ایران تنها تا مرز "خط امام و انقلاب " او را همراهی می کنند و به محض عبور از این خط، تنها این میلیشیای سبزپوش نفاق است که بسان "خس و خاشاک" گرداگرد او آمده و زمینه سقوطش را فراهم می آورند.

اکنون تجربه سقوط سید ابوالحسن بنی صدر و مقاومت لجوجانه و مغرورانه وی در برابر نهادهای قانونی جمهوری اسلامی و اتکاء بی فایده اش به میلیشیای سبز پوش نفاق فراراه میرحسین موسوی قرار دارد.

میرحسین موسوی باید یک‌بار وقایع منتهی به 30 خرداد 60 و کنش سیاسی سید ابوالحسن بنی صدر در برابر نظام را مرور کند و دریابد که راهی که در آن قدم گذارده و با سرسختی لجوجانه در برابر نهادهای قانونی کشور، خود را به تحرکات جماعت سبزپوش حاضر در کوی و برزن دلخوش داشته است، سرانجامی بهتر از بازیگران و طراحان پشت پرده شورش کور 30 خرداد 60 نخواهد داشت.

اکنون میرحسین موسوی بر سر یک دوراهی تاریخی قرار گرفته است. یا مسیر آشوب‌زای کنونی را ادامه دهد و عاقبتی چون عاقبت سیدابوالحسن بنی صدر را در سرنوشت خود ثبت نماید و یا آنکه با بازگشت به مدار قانون و نظام، همچنان وجاهت خود را در میان ملت ایران محفوظ دارد.

والعاقبه للمتقین  / دکتر عبدالرضا داوری


 

۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۸ ، ۱۵:۳۳
حمیدرضا بیانی

بعد از مناظره موفق دکتر احمدی نژاد در مقابل موسوی و افشای مدرک قلابی زهرا رهنورد ، حامیان موسوی به جای شفاف سازی به هوچی گری پرداختند و نشان دادن مدرک تحصیلی رهنورد ، نشان دادن عکس همسر موسوی تلقی کردند و این حرکت احمدی نژاد را گروکشی ناموسی نام نهادند.

اما حامیان موسوی توجه ندارند که عکس ناموس میرحسین بر در و دیوار شهر خودنمایی میکند،بنرهای ناموس موسوی در محل سخنرانی میرحسین نصب می شود / عکس ناموس موسوی بر دست مردان نامحرم رد و بدل می شود ودر آخر عکس های با کیفیت ناموس موسوی هم اکنون در سایت حامیان میرحسین با کیفیت موجود است .

لذا برای اینکه دوستان اصلاح طلب را با مسائل ناموسی آشنا کنم تعدای از تصاویر این خانم را در اینجا قرار دادم تا همه ناموس پرستان اصلاح طلب قضاوت کنند.  

ناموس موسوی در میان پسران

 

عکس ناموس موسوی در دست پسران

پوستر طراحی شده از ناموس موسوی (پروفسور)رهنود

تصویری از بنر ناموس موسوی که در محل سخنرانی موسوی برای ناموس پرستان نصب شده

 

۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۸۸ ، ۱۳:۰۳
حمیدرضا بیانی

شب گذشته بنا به قرعه کشی صورت گرفته میرحسین موسوی به شبکه یک آمد تا اولین سخنرانی خود در رسانه ملی را انجام داده باشد، موسوی در اولین بخش از سخنانش انزوای 20 ساله را به گردن دیگران انداخت و در توجیه آن گفت: «خوشحالم که امروز خدمت شما هستم و در مهمترین رسانه به سخنرانی می پردازم، در این چند سال متأسفانه محرومیت تصویر داشتم لذا یکی از آرزوهایم این است که مردم از طریق رسانه ملی به تبادل نظر بپردازند.»

 نخست‌وزیر دهه 60 که پیش از این تأکید کرده بود تا شب انتخابات به انتقاد از احمدی نژاد ادامه می‌دهد، نخستین نطق تلویزیونی‌اش را هم با همین رویکرد آغاز کرد و فهرستی از گلایه‌های ریز و درشت را در یک برنامه 30 دقیقه‌ای بیان کرد.

وی اظهار داشت: «من از هیچ امکاناتی برخوردار نبودم نه پول نفت داشتم که مردم را همراه خود کنم و نه رسانه ای که از آن استفاده کنم.»

موسوی اما ترجیح داد در این برنامه تلویزیونی به جای استناد به گزارش‌های کارشناسی و تأیید شده، به مشاهدات میدانی معدود خود اشاره کند و در کنار سیاه‌نمایی از اوضاع کشور و اقتصاد، به هیچ برنامه مشخصی نیز اشاره نکند.

وی در این زمینه گفت: «در شمال که بودم مردم گلایه داشتند و می گفتند در حالی که برنج ما در انبارها مانده دولت برنج پاکستانی و هندی وارد می کند یا در حالی که پرتغالهای باغات ما در انبارها در حال خراب شدن است دولت پرتغال مصری می آورد یا در مورد چای همینطور و در کل از این گلایه داشتند که سطح باغهایشان کاهش یافته است.»

اما نطق موسوی مانند سایر سخنرانی‌ها و برنامه‌های وی متکی به 2 نکته کلیدی بود، وی ابتدا بحث صداقت را پیش کشید و به گونه ای صحبت کرد تا اینگونه القا کند که با مردم همذات پنداری کرده است و از طرفی نیز شرایط کشور را آنقدر بحرانی توصیف کرد تا بتواند خود را به عنوان منجی کشور معرفی کند.

پیش کشیدن بحث واردات برنج، پرتقال، شکر و این موارد از جمله مصادیقی بود که موسوی سعی کرد با ذکر این مصادیق، با زبانی همه فهم و پرهیز از ادبیات نخبگی، خود را هم‌درد توده‌ها معرفی کند و ادامه این روند را منجر به نابودی اقتصاد و کشاورزی ایران معرفی کند.

کاندیدای بخشی از جریان اصلاحات در برنامه جمعه شب، علاوه بر اینکه به روال 3 ماه گذشته باز هم هیچ برنامه مشخصی ارائه نکرد، به تناقض گویی نیز روی آورد. وی ابتدا از روند واردات و صدمه به کشاورزان گله کرد و خواست که واردات نباشد تا محصولات کشاورزان به فروش برسد و از طرفی ترجیح داد هیچ اشاره‌ای به خرید نقدی و تضمینی محصولات کشاورزان و مواردی مانند خرید سیب‌زمینی که دستمایه تخریب وی و دوستانش نیز شده، نکند

چارچوب سخنرانی موسوی در برنامه جمعه شب به گونه‌ای عوامانه پیگیری شد در حالی که برخی انتظار داشتند وی برنامه های خود را بیان کند و بحث های انتقادی و تخریبی را به مناظره با احمدی‌نژاد موکول کند.

اما موسوی نه تنها به برنامه های اقتصادی خود اشاره ای نکرد بلکه در طول برنامه هیچ صحبتی از برنامه های کلان از جمله برنامه هسته ای به میان نیاورد، شاید وی به این باور رسیده که مردم پذیرفته اند که احمدی نژاد در بحث سیاست خارجی بالاخص برنامه هسته ای به گونه ای عمل کرده که ایرادی نمی توان به آن وارد کرد، یا اینکه اقداماتی مانند تعلیق در دوره قبل جای هیچ‌گونه دفاعی ندارد و عبور بی‌سروصدا از کنار آن بهترین ترفند است.

موسوی در بخش دیگری از اظهاراتش، بار دیگر به مشاورت در دولت هاشمی و خاتمی افتخار کرد و از طرفی گفت که در اوایل ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نیز نظرات خود را منتقل می‌کرده است. در واقع وی اینگونه القا کرد که در دولت‌های گذشته به نظراتش توجه می‌شد ولی در دولت نهم این توجه محقق نشد، اما اگر موسوی به مشاورت در دولت‌های هاشمی و خاتمی افتخار می کند چرا در مورد انتقادات وارد بر آن 16 سال استراتژی سکوت را ادامه می‌دهد و حاضر به هیچ‌گونه پاسخ‌گویی نیست؟ چرا در زمان ریاست جمهوری هاشمی هرگز به آشوب‌های اسلامشهر و مشهد و... توجهی نکرد؟ اعتراض‌هایی که به تورم 50 درصدی صورت گرفته بود ولی دولت سازندگی با استفاده از قوه قهریه به آنها پاسخ داد. این در حالی است که امروز موسوی بی توجهی به تورم 25 درصدی را خطرناک می داند.

در واقع موسوی با بیان اینکه تنها مشاور هاشمی و خاتمی بوده است، مسئولیت بحران‌های به وجود آمده در دوران 16 ساله را از دوش خود بر می دارد و تنها به این مشاورت به منظور نمایش کوله‌بار تجربه افتخار می کند.

احساس خطر در 4 سال اخیر و ورود به عرصه کاندیداتوری مورد دیگری بود که موسوی به آن اشاره کرد، وی در این زمینه گفت که در چهار سال گذشته وضعیت به گونه ای شد که احساس خطر کردم و بر خود تکلیف دانستم که به عرصه انتخابات وارد شوم، این سخنان در حالی ابراز می شود که وی توضیحی در مورد خطراتی که در دولتهای گذشته به وجود آمد نمی دهد، وی توضیح نمی دهد که آیا تورم 50 درصدی خطرناک‌تر بود یا تورم 25 درصدی، آیا آن زمان که امریکا و اسراییل بر طبل حمله به ایران می کوبیدند خطرناک تر بود یا امروز که امریکا برای حل بحران های منطقه ای از ایران دعوت می کند، آیا زمانی که به مقدسات توهین شد، خطرناک تر بود یا امروز که بحث ظهور و مهدویت توسط رئیس جمهور در جای جای دنیا مطرح می شود؟

موسوس در بخشی از سخنان خود گفت: «ما از لبنانی ها و فلسطینیان زمانی می توانیم حمایت کنیم که اینجا خودمان قوی باشیم.»

موسوی در بخش دیگری می گوید: «صراحتا می گویم ما می خواهیم مدافع منافع مستضعفان باشیم.»

با توجه به گفته های بالا و همچنین با توجه به تأکید وی به اندیشه های امام خمینی خوب است آقای موسوی به این سؤالات پاسخ دهد که آیا امام خمینی(ره) نفرمودند که جمهوری اسلامی از مظلومان و مستضعفان عالم حمایت می کند؟ آیا این گفته ها تبعیت از فرمایشات امام خمینی(ره) است؟ عدم آگاهی کاندیدای ریاست جمهوری از مسایل بین المللی و عدم اطلاع از اینکه بخشی از مرزهای امنیتی ایران در مرزهای فلسطین و لبنان و... ترسیم شده است عجیب به نظر می رسد.

موسوی به خوبی نشان داد که گوشه‌گیری 20 ساله وی باعث شده که آگاهی کافی از مسایل داخلی و خارجی نداشته باشد و حتی حالا که دوباره از حاشیه سیاست به متن آن آمده است هم این نهضت ادامه دارد.

رجانیوز

۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۸۸ ، ۰۲:۲۰
حمیدرضا بیانی