حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

هر یک از ما از غیب الغیوب حرکت کردیم
از اصلاب عبور کردیم
بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم بر خوردیم
از اینجا هم به غیب الغیوب می رویم
ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم


حضور دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در دانشگاه کلمبیا در نیویورک یک واقعه تاریخی بود، هم برای جمهوری اسلامی ایران و رئیس دولت آن، هم برای آمریکا و یکی از دانشگاه های بزرگ و معتبر ایالات متحده، و هم برای میلیون ها نفر از جهانیان که این صحنه را مستقیم از تلویزیون مشاهده کردند. هرکس که این نبرد منطق و ستیزه جوئی را می دید لازم نبود که برای نتیجه و نکته اصلی این نمایش تا آخر صحنه منتظر بماند زیرا در اولین دقایق بسیاری از اسطوره ها برملا شد و انبوهی از حقایق آشکار گردید. نقشه دشمنان دکتر احمدی نژاد و ایران کاملا نتیجه معکوس داد.
روش توهین و تهمت به دکتر احمدی نژاد از طرف رئیس دانشگاه کلمبیا، مهمانی که خود دانشگاه برای سخنرانی دعوت کرده بود، و مهمانی که هنوز فرصت صحبت و سخنرانی به او داده نشده، با هر معیاری که حساب کنیم خارج از نزاکت و ادب بود. رئیس جمهور ایران با خونسردی و متانت فوق العاده این توطئه را نقش بر آب کرد و توپی که قرار بود در لحظات اول مسابقه به دروازه ایران رها شود با امتیاز بالاتری به دروازه دشمن افتاد. منطق بر ستیزه جوئی پیروز می شد. آنها که نقشه حمله به رئیس جمهور ایران را کشیده بودند حیثیت خود و اعتبار یک سازمان دانشگاهی را برای نظام سلطه هزینه کردند و این دقیقاً اشتباه آنها بود. آنچه در دانشگاه کلمبیا گذشت بسیاری از مفاهیم و فرضیه های عصر ما را زیر سؤال برد، مانند آزادی بیان، منطق و خردگرائی در غرب، الگوی بحث و مناظره، جامعه باز و جامعه مدنی، و معیار عقل و دانش.
آمریکائی ها اغلب سیاستمدار و متفکر اوائل قرن نوزدهم خود توماس جفرسون را به عنوان نمونه آزادی، روشنفکری، و قانون اساسی خود ذکر می کنند، توماس جفرسون یکی از رؤسای اولیه جمهوری آمریکا و یکی از مؤسسان نظام سیاسی و جمهوری ایالات متحده که دانشگاه معتبر ویرجینیا را تأسیس کرد عقیده داشت که دانشگاه باید مرکزی برای گفت وگوی مدنی باشد و ارائه افکار متفاوت و متنوع در آن جایگزین شود زیرا در دولت و مؤسسات و سازمان های دیگر این نوع گفت و گو اغلب به پرخاش و جدال منتهی می شود. رئیس دانشگاه کلمبیا با ادعاها و تهمت های خود این اصل مدنی و دانشگاهی را زیرپا گذاشت.
این واقعه دو خاطره را در ذهن من زنده کرد، یکی روش و استراتژی حمله آمریکا به عراق و نتایج امروزی آن، و دیگری شورش دانشجویان دانشگاه کلمبیا بیش از 40 سال قبل علیه رئیس و مدیران آن دانشگاه و نشست و اعتصاب عمومی علیه هیئت حاکمه و نظام سیاسی آمریکا: اعتراض و نشست و تظاهرات در سال 1964 میلادی برای «آزادی بیان و سخن» در دانشگاه کلمبیا جرقه ای بود که آتش کشمکش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی داخلی آمریکا را شعله ور ساخت و به «اعتراض و انقلاب دانشجویان» در سراسر آمریکا، بسیج و تظاهرات عمومی علیه جنگ ویتنام، و همدردی و حمایت از نهضت آزادیخواهانه و مدنی سیاهان آمریکا و بحران سیاسی و اجتماعی معروف به دهه 1960 در ایالات متحده و حتی اروپا منجر گردید. نظام سیاسی و دانشگاهی و فرهنگی و اجتماعی آمریکا در آن روزها بهای بزرگی برای اشتباهات و سیاست های گذشته خود پرداختند.
چند سال قبل نیز در حمله به عراق معماران جنگ طلب معروف به گروه نومحافظه کاران آمریکا، با روش و استراتژی «خشم و خشونت» نظامی که اعلام کرده بودند نه تنها خواستند آن کشور را بدون خسارت وارده به خود تسخیر کنند بلکه با این روش می خواستند همسایه بزرگ عراق یعنی ایران را مرعوب کرده و خواسته های خود را بر منطقه تحمیل کنند. این روش و رفتار که همراه با تکبر و خودخواهی سلطه گرانه و آغشته با طمع و ترس و جهالت بود، از آغاز آمریکا را در باتلاق عراق فرو برد.
موضوع حضور دکتر احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا از یک سال قبل مطرح بود ولی به علت ضیق وقت و فشردگی برنامه این فرصت عملی نشد. مطابق قوانین بین المللی و مقررات سازمان ملل متحد سران و نمایندگان کشورهای خارجی که در نشست مجمع عمومی سازمان ملل شرکت می کنند در یک شعاع 25 مایلی در شهر نیویورک اجازه رفت و آمد دارند و دانشگاه کلمبیا در فاصله چند مایلی سازمان ملل متحد قرار دارد. شهر نیویورک با جمعیتی بیش از 9 میلیون نفر بزرگترین مرکز فعالیت صهیونیست هاست ولابی های سازمان آنها نفوذ قابل توجهی در مراکز اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و دانشگاهی این شهر دارند. بنابراین مسلم بود که مخالفان دکتر احمدی نژاد و جمهوری اسلامی ایران از هر گروهی که باشند کوشش خواهند کرد از دسترسی او به مردم ایالات متحده و افکار عمومی آن کشور به هر ترتیبی که هست جلوگیری کرده و در صورت لوزم تریبون دانشگاه کلمبیا را به تله ای برای گرفتاری رئیس جمهور ایران تبدیل کنند. ولی هیچ کس فکر نمی کرد که این تحریک و اقدام آن چنان ناشیانه و احمقانه باشد.
روزنامه نیویورک تایمز پرتیراژترین نشریه نخبگان آمریکا شاید بدون اینکه خود متوجه باشد دست مخالفان دکتر احمدی نژاد را رو کرد. این روزنامه در گزارش خود (25سپتامبر 2007، صفحات 1و 2) در مورد واقعه دانشگاه کلمبیا و سخنرانی رئیس جمهور ایران نوشت: «کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا (ایپک) کمی پس از سخنوری رئیس دانشگاه کلمبیا در پیامی خواندن صحبت های مقدماتی رئیس دانشگاه را برای همه ضروری دانست.» لازم به ذکر است که نیویورک تایمز یکی از طرفداران سرسخت اسرائیل بوده و سازمان «ایپک» بزرگترین و پرنفوذترین لابی صهیونیست ها در آمریکاست. ولی حتی نیویورک تایمز هم نتوانست تأثیر سخنان احمدی نژاد و محبوبیت او را نادیده بگیرد به طوری که در گزارش صفحه اول خود نوشت: «حضور او (احمدی نژاد) نشانه بارزی است که چرا او به طور گسترده ای در دنیای در حال توسعه مورد تحسین قرار گرفته است.»
نفوذ لابی اسرائیل و صهیونیست ها در سیاست خارجی آمریکا یکی از موضوعات داغ سیاسی در ایالات متحده شده است به طوری که اخیراً دو تن از استادان علوم سیاسی آمریکا، «جان مرشایمر» از دانشگاه شیکاگو و «استیفن والت» از دانشگاه هاروارد که خود یهودی هستند در کتاب جدیدی که تحت عنوان «لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات متحده» منتشر کرده اند از این سازمان و نوع فعالیت آن به سختی انتقاد می کنند.
تز اصلی نویسندگان این کتاب به طور خلاصه این است که یک گروه از عاملان و پروپاگاندیست های متمایل به اسراییل فعالانه سیاست خارجی آمریکا را کنترل کرده و این به بهای از دست رفتن منافع ملی آمریکاست.
اهمیت حضور دکتر احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا و واقعه حمله به او از طرف میزبان از آن جهت تأثیرگذار است که در سال های اخیر محدودیت ها و فشارهای وارده به آزادی بیان به ویژه در دانشگاه ها توسط گروه نومحافظه کاران و تندروهای مسیحی، مورد اعتراض جناح به اصطلاح لیبرال ها و ترقی خواهان قرار گرفته و مسائل مربوط به حقوق مدنی شهروندان آمریکا را مطرح کرده است. مطالب و مدارک منتشره مربوط به نقض حقوق بشر توسط آمریکا درسطح بین المللی و ملی نیز حساسیت این موضوع را در ذهن افکار عمومی بالا برده است. دکتر احمدی نژاد موضوعات و مسائلی را مطرح می کند که امروز مردم عادی دنیا، از جمله مردم آمریکا، بدان توجه دارند ولی به دلایل متعددی آن را آن طور که باید بروز نمی دهند. دیوار بزرگ بین دکتر احمدی نژاد و مردم آمریکا رسانه های مسلط و دولتمردان آمریکا هستند. او می خواهد مستقیم با مردم و طبقات مختلف، از جمله فرهنگیان و دانشجویان و استادان و جوانان، صحبت کند، ولی از دیدگاه هیئت حاکمه آمریکا و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران، سخنان دکتر احمدی نژاد باید ازطریق رسانه ها، ازطریق نوع پارازیت هایی که در دانشگاه کلمبیا مشاهده شده، فیلتر شود. یکی ازسخنان و یکی از سؤال هایی که دکتر احمدی نژاد در صحبت های خود در نیویورک مطرح کرد این بود: آیا مردم ازشرایط امروزی رضایت دارند؟ پاسخ او این بود که امروز همه از وضعیت دنیا خسته هستند، ارزش های متعالی مورد حمله قرار گرفته است، و ملت ها به دنبال راه جدید هستند.
امسال در آغاز سال تحصیلی جدید در مدارس و دانشگاه های آمریکا، سخنرانی دکتر احمدی نژاد و اتفاقی که در دانشگاه کلمبیا افتاد، مثل یک بمب در کوی دانشگاه ها و کلاس های درس و در محافل فرهنگی و سیاسی آمریکا منفجر شد. رئیس جمهور ایران با صحبت های خود بحث و گفت وگوهای تازه ای را شروع کرده است که هنوز ادامه دارد. دو هفته قبل به دعوت استادان و همکاران علمی خود در دانشگاه مک گیل و استان «کبک» در کانادا راجع به ایران و مسافرت اخیر رئیس جمهور ایران به نیویورک صحبت می کردم و درچند سخنرانی که راجع به ایران در هفته گذشته در دانشگاه های واشنگتن تشکیل شده بود، به خوبی واضح بود که حوادث اخیر حس کنجکاوی و آگاهی عمومی را برای درک مسائل ایران فراسوی آنچه که در رسانه های مسلط مشاهده می شود برانگیخته است.
اتفاقی که در دانشگاه کلمبیا رخ داد دو چیز دیگر را نیز به آزمایش گذاشت: یکی فرهنگ ستیزه جوی آمریکا بود، و دیگری کمبود «تمدن گفت وگوها در جوامع مدرن و بوروکراتیک امروزی. فرهنگ ارتباطی آمریکای مدرن یک فرهنگ ستیزه جو است، همه چیز بازی است، هر چیزی مثل مسابقه و ورزش برد و باخت دارد، همه چیز دو قطب دارد، اگر با ما نیستید علیه ما هستید. تعجب نیست که رادیو- تلویزیون و مطبوعات آمریکا موسیقی عمومی آمریکا، ورزش و تفریحات عمومی آمریکا، بحث و مناظره آمریکا اغلب باجیغ و داد و خشونت و با ستیزه گرایی همراه است. گفت وگو نیز آن اصالت و معنی اصلی خود را از دست داده و از «دیالوگ» به «مونولوگ» تبدیل شده است.
گفت وگو در آمریکا بدون جست وجو برای دشمن کمیاب است. الگوی بحث و مناظره و دیالوگ که روزگاری منورالفکران غرب بدان مباهات می کردند تحت تهاجم روش های جدید ارتباطات و رسانه های جمعی و پروپاگاند و آگهی و غیره تقریبا از بین رفته است.
مشکل بزرگ و اساسی امروزما نه کشمکش تمدن ها است و نه گفت وگوی تمدن ها، بلکه چیزی است که ما آن را تمدن گفت وگوها می نامیم. در دانشگاه کلمبیا تمدن گفت وگو بود که به آزمایش گذاشته شده بود. تمدن گفت وگو تنها تمدنی که با ارزش است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۶/۰۸/۰۴
حمیدرضا بیانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی