حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

هر یک از ما از غیب الغیوب حرکت کردیم
از اصلاب عبور کردیم
بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم بر خوردیم
از اینجا هم به غیب الغیوب می رویم
ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم

من معتقدم تاریخ بهترین تعیین کننده است به شرطی که تحریف نشود؛ به نظر من رضا شاه خدمات زیادی را به ایران کرد؛ من معتقدم که ایران مدیون دو نفر است؛ یکی شمشیر آغامحمدخان و دیگری چکمه رضاخان؛ هر چند در دوران رضا شاه فضای بسته و دیکتاتوری حاکم بود ولی همین رضا خان توانست یکارچگی را در ایران حفظ کند و تمامیت ارزی را حفظ کند و خدمات عمرانی زیادی را برای ما به ارمغان بیاورد.

جملات بالا گوشه ای بود از حمایت های همیشگی زیباکلام از چکمه و سیبیل و شمشیر همایونی رضا خان ، در اینجا دو مقوله مطرح است: یکی «آقای زیبا کلام» و دیگری گفته‌ی او مبنی بر «احساس دین نسبت به رضاخان و آغا محمدخان و امثالهم و خدمات آنها»؟ وارد مقوله‌ی اول نمی‌شویم. چرا که ایشان به طور کلی جملات ضد و نقیض بسیار دارند. اساساً سقوط یک جامعه شناس یا اهل فلسفه هنگامی است که احساس کند حتماً باید چند جمله‌ی «ژورنالیستی» هم بگوید تا خبر ساز شود!

 اگر به کلیه‌ی مصاحبه‌ یا مناظره‌های «زیبا کلام» توجه کنید، سعی دارد همیشه [حتی در مقابل موافق خود] یک حالت جبهه و پرخاش داشته باشد و حتی گاه با حالت تمسخر صحبت کند. مرتب روی صندلی خود عقب و جلو می‌رود، روی میز خم می‌شود، به حالت تمسخر عقب کشیده و به یک طرف صندلی لم می‌دهد ... و در آخر هم نمی‌تواند منظور خود را درست بیان نماید. به اینها در اصطلاح اداها یا «فیگور»های ژورنالیستی می‌گویند که اگر چه متأسفانه در میان برخی از اساتید علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، ارتباطات و برخی دیگر از شاخه‌های علوم انسانی باب شده است، اما اصلاً برازنده‌ی یک مدعی اندیشمندی یا استادی دانشگاه نیست.  اگر به همین گفتگوی ایشان (1) نیز دقت کنید، آخرش معلوم نمی‌شود که می‌خواهد چه بگوید؟!

اما درباره‌ی مقوله‌ی دوم:

الف – ریشه‌ی احساس مدیونی به رضاخان یا آغا محمد خان و یا ...:

چنان چه قرآن کریم متذکر می‌شود «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ - اى مردم! شما محتاج به خدایید و خدا تنها بى‏نیاز و ستوده است‏ (فاطر - 15)»، همه‌ی مردم  این نیازمندی ذاتی را درک می‌کنند و هر کسی که در داشته‌های خود بیاندیشد، خود را مدیون غیر می‌بیند، چرا که می‌داند و می‌بیند که بالذاته فقیر است و هیچ ندارد و آن چه دارد از غیر به او رسیده است. اما تشخیص خیر و مبدأ صدور خیر، منبع فیض، منعم و معطی در انسان‌ها متفاوت است و ریشه‌ی همه‌ی هدایت‌ها و انحرافات نیز همین است. یکی خود و جامعه را مدیون خدا، پیامبر، اهل بیت (ع)، اسلام، قرآن، علما، شهدا، مجاهدین فی سبیل الله‌، اساتید واقعی، خدمتگزاران صادق در هر کاری و ...، می‌بیند، یکی دیگر خود را مدیون آمریکا و انگلیس می‌بیند و یکی دیگر نیز خود را مدیون چکمه‌ی رضا‌خان و شمشیر آغا محمد‌خان می‌بیند و ...! و چون منعم یا عامل و باعثی جز او نمی‌شناسد، گمان می‌نماید که لابد همگان مدیون او هستند و یا باید باشند. لذا اگر ایشان چنین گفته که «ما مدیون شمشیر آغامحمدخان و چکمه‌های رضا شاهیم»، وضع حال خود را بیان نموده است. خوب لابد ایشان و همفکرانشان وقتی به داشته‌های خود توجه کردند، مبدأش را آن دو ظالم یافتند و نسبت به آنها احساس دین کرده‌اند. اما دلیل نیست که بقیه نیز به خاطر صدور شناسنامه یا پل ورسک چنین بینش، احساس و دینی نسبت به یک نوکر انگلیس و آلمان و ... داشته باشند. ایشان مدعی است که هویت ملی‌اش را از رضاخان دارد. خوب لابد راست می‌گوید و ریشه‌ی هویت ملی ایشان چنین است. اما سایر ایرانی‌ها از هویتی به قدمت بیش از سه هزار سال برخوردار هستند. در هر حال زاویه‌ی دیدها و نیز عمق نگرش‌ها متفاوت است.

ب – خدمات رضاخان، آغا محمد خان و امثالهم:

از آن جا که هر چه هست خلق خداوند کریم است و از او نیز جز خیر محض صادر نمی‌گردد، نوع بشر هر چه نعمات الهی را ضایع و یا تبدیل به نقمات نماید، باز شر مطلق وجود ندارد و در هر شری نیز خیری نهفته است. چنان چه خداوند متعال در مورد شراب [که اگر در شکم کسی باشد و او بمیرد، بدون سؤال و جواب به جهنم واصل می‌شود] می‌فرماید که خیرها و ضررهایی دارد و البته گناه و ضررش بیشتر است:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما...» (البقره – 219)

ترجمه: از تو حکم شراب و قمار را مى‏پرسند بگو در آن دو گناهى است بزرگ و [نیز] منافعى است براى مردم، اما اثر سوء آن دو بیش از منافع صورى آنها است‏ ... .

حداقل خیر رواج شراب‌خواری، دایر نمودن قمارخانه‌ها و فاحشه‌خانه‌ها، تشکیل باندهای مافیایی سرقت و جنایت ... و هر فساد دیگری این است که برای دو جناح مخالف و موافق ایجاد اشتغال می‌کند. عده‌ای سر کار می‌روند تا فساد و فحشا راه بیاندازند و عده‌ای نیز سر کار می‌روند تا با آنها مبارزه کنند. 

نبود «شر مطلق»، حربه و ابزار خوبی به دست تبلیغات‌چی‌های سیاستمداران ظالم شده است. آنها برای این که ظلم ظالمین را پوشش دهند و اذهان عمومی را منحرف کنند، به جنبه‌ی خیر هر موضوعی نگاه می‌کنند و بدون توجه و اشاره به هزینه‌ی گزافی که جامعه و ملت برای آن خیر جزئی متحمل شده و پرداخت کرده است، در مقابل هر هجمه‌ی ظالمی می‌گویند: «بالاخره او هم خدمات بسیاری داشت» و از همین باب وارده شده و این نتیجه را القاء می‌کنند که «پس ما باید خیلی هم ممنون آنها باشیم و مدیون آنها هستیم». این ترفند در وادی سیاست و حکومت، بیش از عرصه‌های دیگر مورد بهره‌وری قرار می‌گیرد.

به عنوان مثال: اگر بگویید که فلان شهردار، رانت‌ و رشوه خواری را در مملکت نهادینه کرد، بودجه‌ی بیت‌المال را در راه منافع شخصی و حزبی خود مصرف کرد، به خاطر اخذ عوارض و آن هم به طریق قانونی و غیر قانونی شکل شهر و شهروندی را چنان بهم ریخت که دست کم تا یک قرن دیگر نیز قابل اصلاح نیست و ...، می‌گویند: البته او نیز خدمات بسیاری داشت. ببنید چقدر درخت کاشت و فضای سبز ایجاد نمود؟ یا چندتا ماشین جمع‌آوری زباله به جای فرغون وارد نمود. البته راست هم می‌گویند. اما به قول مقام معظم رهبری، «باید دید که این خدمات به چه قیمتی تمام شده است؟». فرق است میان شهرداری که مثلاً ده میلیارد تومان صرف مکانیزه کردن جمع‌آوری زباله و یا ایجاد فضای سبز می‌نماید، با شهردار دیگری که همین خدمت را به قیمت ده میلیارد تومان به اضافه‌ی فرهنگ رانت، رشوه، دزدی، حزب‌بازی و ... انجام می‌دهد. و یا فرق است میان رئیس‌جمهوری که به رأی مردم قدرت را به دست می‌گیرد و با امکانات همین مملکت و مردم گامی در جهت سازندگی بر می‌دارد، با رئیس جمهوری که او نیز با رأی مردم آمده و با امکانات موجود خدماتی ارائه می‌دهد، اما احساسش این است که کشور ملک شخصی او و آقازاده‌هایش است و در فکر ایجاد حکومت موازی و سپس تغییر حکومت است. حال آیا می‌توان گفت که چنین شهردارها یا رئیس‌جمهورهایی هیچ خدمتی نکرده‌اند؟! خیر. بلکه بسیار هم خدمت کرده‌اند، اما خدماتشان به هزینه‌های‌ مالی، فرهنگی، سیاسی و ... که تحمیل کرده‌اند و ضررهایی که رسانده‌اند نمی‌ارزد. فایده‌ی آنها درست مانند فایده شراب است در مقابل ضررهایش.

بدیهی است که با این دیدگاه توجیه‌گرانه، همه خدمت کرده‌اند و می‌کنند. حتی می‌گویند: هیتلر نماینده خدا بود و با کشتار خود خدمت بزرگی به تنظیم فزونی و تعادل جمعیت در جهان نمود! در چنین دیدگاهی، بیشترین قشری که باید ممنون، مدیون و حتی پابوس هیتلر باشند، همین صهیونیست‌ها در سطح بین‌الملل هستند. چرا که اگر یهودی کشی و هلوکاست دروغین واقعیت هم داشته باشد، سبب شده تا امروز به بهانه‌ی کشتار آنها در آلمان و به دست هیتلر، فلسطین را در قلب سرزمین‌های اسلامی به صهیونیست‌ها بدهند. در چنین دیدگاهی، آیا خدمات صدام و طالبان و القاعده به آمریکا کم بوده است؟ جنایات فرمایشی آنان سبب گردید تا بهانه‌ای برای اشغال نظامی عراق و افغانستان برای آمریکا فراهم گردد. پس لابد مردم آمریکا باید ممنون این دو جانور وحشتناک و خون‌آشام باشند.

همین دیدگاه و یا در واقع ترفند، وسیله‌ای شده که «شیطان پرست»ها که جیره خواران و مبلغین آشکار و نهان «فراماسون» هستند بگویند: شیطان مأمور خدا بود و خدمات بسیاری کرده است و اساساً موجودی بسیار مقدس است. در هر حال اگر شما دشمن شیطان هم باشید، می‌توانید مدعی شوید که شیطان سبب شناخت مؤمن از کافر، مشرک و منافق است و اساساً دشمنی با او سبب رستگاری انسان می‌گردد. پس خدمات بسیاری ارائه داده است.

بدیهی است که خدمات چکمه‌های «رضاخان» و یا «شمشیر» آغا محمدخان که اندیشمندانی چون آقای زیبا کلام و امثال ایشان را مدهوش و مدیون خود ساخته است نیز از همین نوع است. به عنوان مثال: رضا خان چون گمان می‌کرد هیتلر جهان را تسخیر خواهد کرد و خود نیز مایل بود از خفت سابقه‌ی نوکری انگلیس‌ها که می‌دانست دیگر تاریخ مصرفش برای آنها تمام شده خلاص شود، رو به آلمان‌ها نمود و آنها نیز ایران را پل پیروزی فرض نموده و برای ایجاد سهولت در نقل و انتقال نیروهایشان به سمت روسیه، چند ایستگاه راه‌آهن و نیز تونل [البته با پول خودمان] در ایران احداث نمودند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۸/۱۹
حمیدرضا بیانی

نظرات (۲۰)

سلام من طرفدار یک نویسنده ایرانی هستم به نام خانم سیما عابدینی ، ایشون نویسنده اصلی سری داستانهای گرگ و میش هستند و حتی قسمتهای منتشر نشده توسط نویسنده فعلی این اثر را هم منتشر کردند با بازدید از سایت دو آدرسی که براتون میزارم میتونید اطلاعاتی از این نویسنده نخبه بدست بیاورید . من خیلی ناراحت هستم که مطبوعات توجهی به این نخبه ندارند و حتی در حد یک شایعه اخبار مربوط به او را پخش نمی کنند در دنیایی که همه دنبال یک نویسنده میگردند نخبه ای در ایران با بیش از دوهزار عنوان داستان آماده زدن رکوردهای جهانیست ولی از طرف هیچ کس حمایت نمیشود کتابهایش در اولین حضور در کتابخانه های مجازی و سایتها رکورد بازدید را شکسته اما هیچ کس به دنبال گرفتن حق او از کسانیکه آثارش را دزدیده اند نیست حتی وزارت ارشاد اورا حمایت نمی کند اگه این نویسنده از ایران برود و قراردادهایی که در خارج در حال بستن دارد را دنبال کند آنوقت ایران یک نخبه ادبی با ارزش را از دست میدهد مردم به جای تشویق او فقط با برخوردهای ناشایستشان اورا دلسرد میکنند و لی از آثارش در سایتها و وبلاگشان استفاده میکنند. سوال اینجاست که چرا دولت از این نخبه حمایت نمیکند ؟این نویسنده آثار زیادی برای ایران دارد که کاملاً نسبت به داستانهای غربی برتری بیشتری دارد . لطفاً در حمایت از این نخبه اقدامی بکنید او شایسته برترین هاست او میتواند برای ایران افتخارات زیادی بدست بیاورد مردم باید اورا بشناسند ممنونم
وبلاگ طرفداران سیماعابدینی :
www.petereclipse.blogdoon.com
سایت کتابخانه ویکیو :
http://ebook.veyq.ir/
شما روزنامه نگار هستید؟

در مورد شهلا جاهد و لاله سحر خیزان می خواستم بپرسم

در وبلاگ " گیلاس خانومی"

http://gilaasi.com

ایشون قضیه اسپرم یه مرد بیگانه رو مطرح کردند که من تا حالا نشنیده بودم

این متن نوشته آخرین پست ایشون است


اگر محمد خانی فوتبالیست نبود و اگر شهلا جاهد صیغه ی یک فوتبالیست نبود این همه سرو صدا نمیکرد این ماجرا … اوه ، پره از این پرونده هاست تو مملکت ما … چهار پایه رو از زیر پای خیلی ها کشیدند و کسی ککش نگزید … این پرونده فقط رسانه ای بود … حالا دو روز دیگه باز یادمون میره شهلا جاهدی هم بود چون ما نه فامیل نسبی اش هستیم و نه سببی نه دوستشیم و نه هیچ … ما فقط دلسوزهای لحظه ای هستیم که خونمون به جوش امده برای دیدن گریه هاش و زاریش . برا پرونده ای که مدارکش ناقص بود . برا اینکه نفهمیدیم چرا لاله سحرخیزان شب مرگش تو شکمش اسپرم یک مرد غریبه پیدا شده بود … برای خیلی مدارک دیگه که رو شد و زود دور شد تا نگاه ها از سمت جاهد برنگرده

ایشون منظورشون این بوده که قاتل مرد بوده و قبل از قتل به لاله تجاوز کرده

شما اطلاعی دارید؟
۱۶ آذر ۸۹ ، ۱۷:۱۰ این عمار؟
سلام علیکم
وبلاگ گروهی و آموزشی "أین عمّار؟"
منتظر استفاده از نظرات شما همسنگر گرامی می باشد.
در این مجاهدت مقدس، موفق و پیروز باشید...
۱۷ آذر ۸۹ ، ۰۱:۳۱ شورشی مسلمان
با تمام احترامی که برای ایشان به عنوان یک مرجع تقلید برجسته قائل هستیم، به ایشان عرض می کنیم که:
حاجی احرام دگر بند ...
۱۸ آذر ۸۹ ، ۰۱:۲۵ حامد محقق / خارج از ایران
منتظر حضور و نظرا ت گرم شما هستم
۲۳ آذر ۸۹ ، ۱۸:۳۲ محمد مهدی تهرانی
سلام اخوی
رفتیم تو فاز جنبش وبلاگی در انتقاد به عملکرد قوه قضائیه طی چند ماه اخیر خصوصا در برخورد با رسانه ها و وبلاگ ها.
از شما هم دعوت می کنم نقطه نظراتت رو تو این زمینه بنویسی. نوشتی خبر بده لینکت کنم.
ما رو دعا کن
یاعلی
۲۵ آذر ۸۹ ، ۱۶:۴۴ حمید صفار هرندی
بسم الله الرحمن الرحیم
ٍ« السَّلَامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضِیبِ السَّلَامُ عَلَى الْخَدِّ التَّرِیبِ السَّلَامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِیبِ السَّلَامُ عَلَى الْمَقْرُوعِ بِالْقَضِیبِ السَّلَامُ عَلَى الْوَدَجِ الْمَقْطُوعِ السَّلَامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوع»
سلام بر محاسن به خون خضاب! سلام بر گونه خاک آلود! سلام بر بدن عریان! سلام بر کسی که با چوب بر لبانش کوبیدند! سلام بر رگ های بریده! سلام بر سر بالای نیزه!
پست جدید نور مبین: رزم عاشورایی
۰۲ دی ۸۹ ، ۰۵:۵۸ علی...شبستان
سلام

با " سوالات بی پاسخ " پیرامون حواشی قطعه 26 حسین قدیانی بروزم

اظهار نظرتان موجب امتنان خواهد بود

یا علی
برادران ما به کجا می روند؟

فاین تذهبون ؟
http://hemmatonline.blogfa.com
۰۲ دی ۸۹ ، ۱۴:۱۱ بهشت خوبان
با سلام
با مطلبی تحت عنوان ( مراقب فاحشه های اینترنتی باشید) بروزم .
موفق باشید .
پیش بینی ساعت ، روز و محل دفن آیت الله بهجت (ره) توسط خودشان + ویدئو

http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=92&catid=56
۰۸ دی ۸۹ ، ۰۱:۳۹ حامد محقق / خارج از ایران
سلام . در وبلاگ منتظر حضور شما هستم .

حامد محقق / دانشجوی خارج از ایران
۱۰ دی ۸۹ ، ۱۸:۲۸ دیپلماسی ایرانی
پلاگفا هم فیلتر شد !
به کدامین مصلحت، حق را کتمان میکنید؟
شرکت در موج وبلاگی حمایت از کاوه اشتهاردی و محکومیت سیاست دوگانه قوه قضائیه در برخورد با فتنه گران
شرکت و اطلاع رسانی کنید
۱۸ دی ۸۹ ، ۰۸:۱۲ محمددژکام
جستاری تاریخی بر اولین رگه های انشقاق در جریان حامیان ولایت
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
مختارنامه ی مختار ، مسئله این است؟!

"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
درس هایی از "جهانی شدن" نخست!
۲۹ دی ۸۹ ، ۰۱:۰۷ پیام فضلی
سلام و عرض ادب-
معرفی کتاب:
#رُمان «13 روز مانده بود به انتخابات»
#اولین رُمان با موضوع حوادث و اتفاقات انتخابات 88
# khomeynism.persianblog.ir
http://efshae.blogfa.com/
۲۴ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۱۸ مصطفی نمازیان
بنام خدا
با مطلبی تحت عنوان" از صفار تا اسفندیار" بروزم. لطفا کامل و بادقت بخوانید و نظر خود را ابراز فرمایید. منتظر بازدید شما. یا علی
حاجی لیمک رجا بده لطفا. با تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی