اعتراف نوریزاد به یهودی بودن خویش!
نوریزاد در یکی از سلسه نامه های هتاکانه خود جمله را نوشته است لازم دیدیم چند سطری را بنگاریم ، این هتاک کوتوله در این نامه می نویسد:« آنجا که یک یهودی، علی را به محکمه میخواند، چرا من نتوانم رهبر را به محکمهی مجازی خویش بخوانم؟ پاسخ همین جمله چیست؟
هر چند اساساً طرح و شایع نمودن ادعاها و اکاذیب هر کسی که جیرهخوار سفره انگلیس شده و ارتزاقی به سبب مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران به نفع صهیونیسم بینالملل برای خود درست کرده اصلاً صحیح نیست [حضرت علی (ع) میفرمایند: خداوند لعنت کسی را که گربهی سفرهی مردم است]، اما از آنجا که بالاخره این مطلب پخش شده چند سطری می نویسیم.
– ابتدا باید انصافاً اذعان نمود که تطبیق و قیاس خوبی بین خودش با یک یهودی لجوج از یک سو، و مقام ولایت فقیه سید علی خامنهای با حضرت امام علی (ع) از سوی دیگر انجام داده است. بالاخره هر کسی به اسلاف خود رجوع میکند. «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش - باز جوید روزگار وصل خویش».
باید توجه داشت که این فقط آرزوی استراتیک نوریزاد نیست، بلکه خیلیها در این اندیشه هستند که چرا استراتژی یهودیان جاهل، لجوج و عنود در صدر اسلام علیه اسلام و مسلمین و به ویژه پیامبر اعظم (ص)، امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (ع) را امروز تعیقب نکنند. حتی یک سیاستمدار انگلیسی در دههی گذشته گفته بود: ما باید مجسمهای از معاویه [به عنوان مغز متفکر فتنه و توطئه علیه اسلام و لیدر خود] بسازیم و در میدانهای بزرگ شهرهای اروپایی نصب کنیم.
– این قیاس موارد مشابه و نیز متفاوتی در تطبیق دارد. از تشابهات آن که اولاً هر دو علاقه و تعصب وافری به یهودیت در وجودشان موج میزند. او وابسته به تشکیلات یهودیت عصر قدیم بود و این خدمتگزار صهیونیسم و تلاشگر در راه منافع آنهاست. و دیگر آن که هر دو از ناحیهی تشکیلات یهودیت ضد اسلام تحریک و تشویق شدهاند.
مورد تشابه دیگر آن که هیچ کدام شناختی راجع به «ولی امر» به حق دوران خود نداشته و ندارند. نه آن یهودی نسبت به امام علی (ع) معرفت و شناخت صحیحی داشت تا بفهمد او نه تنها مخزن علم و حکمت، معدن وحی و حجت خدا در زمین است، بلکه مظهر تام عدل الهی است و هیچ ظلمی از او صادر نمیگردد که نیاز به شکایت و محکمه داشته باشد. و نه این معرفت و شناختی نسبت به اسلام، ولایت، فقه، ولایت فقیه، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران و مصالح مردم این کشور و امت اسلامی دارد. و از وجوه تشابه دیگر، بغض نسبت به اسلام ناب و ولایت است.
– از وجوه متفاوت آن است که انصاف آن یهودی بیشتر از این عملهی آماتور ظلمه است. چرا که او شکایتی به محکمه برد و این خودش محکمه برقرار کرده است.
«محکمهی مجازی خود»، یعنی محکمهای که در ذهن شاکی ایجاد میشود. خودش شاکی است، خودش دادستان است، خودش وکیل است، خودش قاضی است و خلاصه مصداق «خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی» میباشد.
– وجه اختلاف دیگر این است که در هر محکمه شاکی مکلف است که بر ادعای خود دلیل، برهان، مدرک و شاهد ارائه نماید، اما در محکمهی مجازی و ذهنی، اصلاً نیازی به این موارد نیست. هر کسی میتواند هر چه دلش خواست بگوید و در نهایت نتیجه گرفته و حکم مطلوب و باب هوای نفس خود را صادر کند.
– در یک محکمه واقعی، چنین نیست که هر کس هر تهمتی دلش خواست بزند و اگر نتوانست ثابت کند، به او بگویند: وارد نیست. بلکه روند دادگاه علیه او بر میگردد و به عنوان ایراد اتهام، ادعای دروغ، بیان کذب و ... محاکمه و محکوم میگردد و اگر اکاذیب مطروحهاش فقط شامل شخص خاص و شخصیت حقیقی او نگردد و با هدف گرفتن شخصیت حقوقی او به یک گروه، جامعه، ملت و امتی تسری یابد، مثلاً اذهان عمومی را به دروغ مشوش کند – سبب پخش شایعه گردد - به اعتقادات مردم اهانت کند – سبب بروز اختلاف، نفاق و فتنه گردد – به نفع دشمن کاری کند – جنگ روانی و تبلیغاتی به راه اندازد – خوراک تبلیغاتی برای بیگانگان و دشمنان تهیه کند و ...، آن وقت است که حکم و مجازاتش حداقل حبس ابد و حد اکثر اعدام است.
– خوب است وی به جای رجوع به دادگاه مجازی ذهن آشفته، درگیر و وابسته خود، به دادگاههای حقیقی و واقعی جهان نسبت به عملکرد و مظالم جنایات امریکا، انگلیس و اسرائیل و به طور کل صهیونیسم بینالملل در سرتاسر جهان رجوعی کند و اگر جرأت دارد در این موارد قلمی بزند، و یا دست کم ابتدا خود و مواضعش و اتهامهای بیاساسش و اهدافش و دشمنیهایش با کشور و مردمش را به محاکمه بکشد و ببیند برای کمی ارتزاق بیشتر و بهرهمندی ناچیزی از چرب و شیرین دنیا به کجا رسیده و به چه روزی افتاده است.
مطلب در سایت شبهه