فاطمیه
وای که عجب غمی دل بشر را می جوشاند!
ناله های مادر را می گویم
مادر عشق
مادر تشییع
مادر نبوت
مادر خلقت
همسر ولایت و بهانه خلقت
اگر نگاهی به آنسوی تاریخ بیفکنید
می بینید که چطور فاطمه بر فراز آن صخره های آذرین نشسته است
می بینید که چگونه او را به سایه نخل های بیرون از مدینه رانده اند
این صخره های کبود بیت الاحزان ، عجب سیلی درد آوری از تارخ خورده است و هنوز هم ضربه می خورد.
خورشید در ایام فاطمیه با چشمانی پر خون سر از دریای اشک بر می آورد ، فریاد مظلومیت های مادرمان را از چهار رکن گیتی بغض می کند و در گلوی فرزندان او می ریزد.
بیت الاحزان روح تازیانه خورده ای است که مهر کبودی بر مهر او نشانده و محسن او را به دایگان آسمانی سپرده اند.
آری،
بیت الاحزان را نباید تنها در مدینه جست چرا که اکنون تورم این بازوی تازیانه خورده تمام دنیای زرد و سرخ و سفید را به خود متوجه کرده است.