حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

هر یک از ما از غیب الغیوب حرکت کردیم
از اصلاب عبور کردیم
بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم بر خوردیم
از اینجا هم به غیب الغیوب می رویم
ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم

 

سعید جلیلی که در دولت نهم معاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه شده بود، اکنون به جای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی شده است.

وی که به ساده زیستی در زندگی شخصی و رویکردهای اسلامی-انقلابی در دیپلماسی شهرت دارد، مورد اعتماد فراوان رئیس جمهور در حوزه سیاست خارجی است.

سعید جلیلی که دکترای علوم سیاسی دارد، به زبانهای عربی و انگلیسی نیز مسلط است و با توجه به سابقه ۲۰ ساله حضور در وزارت خارجه، جایگاه علمی و تسلط بسیار خوبی در موضوع هسته ای ایران خواهد داشت.

اما در این مقطع، جالب و قابل توجه است که بدانید این استاد دانشگاه، در زمان جنگ تحمیلی به عنوان نیروی بسیجی بارها در جبهه حضور یافته است.

دکتر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی

شاید خود دکتر جلیلی چندان راضی به گفتن این جزئیات نباشد اما میگوئیم تا در تاریخ بماند که سعید جلیلی در سال ۱۳۶۵دیده بان لشکر امام رضا(ع) خراسان بود که در عملیات کربلای۵ از ناحیه پا مجروح شد و در بیمارستان صحرایی پای راست خود را از دست داد.

اکنون پای راست سعید جلیلی، مصنوعی است و به عبارت دقیق تر او فقط یک پا دارد اما گامهای علمی و استوارش در سیاست، قطعا بیش از پیش زبانزد خواهد شد.

منبع : وبلاگ خبرنگار مسلمان

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۸۶ ، ۱۷:۲۵
حمیدرضا بیانی
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۸۶ ، ۰۰:۴۵
حمیدرضا بیانی

الف- 29سال پیش- شهریور .1357سپتامبر 1978- هنگامی که انور سادات رئیس جمهور معدوم مصر و مناخم بگین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی پیمان کمپ دیوید را به نمایندگی از سوی دولت های خود امضاء کردند، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا که انعقاد این پیمان با میانجی گری او صورت گرفته بود، طی سخنانی ضمن تقدیر از شجاعت و جسارت انور سادات ابراز امیدواری کرد که در آینده ای نزدیک شاهد پیوستن تمامی کشورهای عربی به کمپ دیوید و پایان درگیری های- به قول او- اعراب و اسرائیل باشد. چند ماه بعد کمیته نوبل، جایزه صلح را مشترکاً به سادات و بگین اهدا کرد و آن دو نیز جیمی کارتر را به پاس تلاش بی وقفه او برای انعقاد این پیمان در جایزه خود سهیم کردند!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۸۶ ، ۲۳:۴۸
حمیدرضا بیانی

 

در واقع امام اهمیت اصلی را به رشد متوازن همه نهادهای قانونی میدادند؛ لذا تلاش میکردند تا با کمرنگتر کردن حضور خویش، نهادگرایی را در کشور تقویت نمایند تا امور کشور ولو با سرعت کندتر اما با مشارکت جمعی به پیش رود. مصداقی دیگر از خاطرات آقای هاشمی این مهم را روشنتر میسازد: «آقای [شیخ حسن] صانعی از طرف امام پیغام داد که من با مخالفان فرماندهی سپاه صحبت کنم. بنا بود، خود امام با آنها صحبت فرمایند. رئیس جمهور در این مورد نظر مخالف داده اند و امام منصرف شده اند. گفتم روز شنبه، خدمت امام خواهم رسید.» (ص431) آقای هاشمی اقدام در این زمینه را منوط به دیدار مجدد امام می کند تا شاید نظر ایشان را در یک فرصت حضوری تغییر دهد، اما ظاهراً امام بر همان مشی خود مبنی بر مشارکت همه در تصمیم گیری ها اصرار میورزند: «خدمت امام رسیدم. راجع به ملاقات امام در یک جلسهای با فرماندهان سپاه و مخالفان آنها و نصیحت مخالفان و ضبط مذاکرات، نظر موافق دادم. قبلاً هم نظر خود امام، همین بوده است. ولی آقای رئیسجمهور مصلحت نمیدانند که مخالفان برای ملاقات با امام دعوت شوند. قرار شد در این مورد با رئیسجمهور مذاکره شود.»(ص433) در این ملاقات نیز امام ایشان را به تصمیمگیری جمعی دعوت میکنند.

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۸۶ ، ۰۰:۱۴
حمیدرضا بیانی

 

سیمای شیطان؛ شیطان سیما

 

این روزها ساعتی پس از آنکه بانگ الله اکبر بر سر گلدسته ها گل می کند؛ پیچ این جعبه جادوی خانه مان را که بچرخانیم. تبلیغ شیطان است برای رسیدن به خدا!

 

البته شیطان، نه آن بازیگری است که نقش چند چهره خود را به نیکی ایفا می کند؛ بلکه شیطان آن نگرشی است که چنین مجموعه تلوزیونی را طرح می ریزد، تبلیغ می کند، تایید می کند و در نهایت پخش می نماید. چه آنکه شیطان یعنی جهل؛ و این جهل است که در «مجموعه اغما» موج می زند.

 

شخصیت شیطان، آنچنان غلو شده است که گویی مسلط بر اراده انسان می گردد. هر یک از مومنین هم اگر بجای آن دکتر متدین بودند، اگر جوانی که از او سابقه تقوا در ذهن دارد، ظاهر می شد و کرامتی نشان میداد و عمل به ظاهر دین می نمود را می دیدند حتما سر به تمکین خم می کردند! اگر نبود این چند فتوای خود ساخته «الیاس» دیگر هیچ از عمل به دین کم نداشت.

 

جالب تر آنکه این شیطان گویی از خدا با معرفت تر است! سربازان و دوستان خود را آنقدر دوست دارد که برایشان دکتر اجیر می کند، و سربازان او آنچنان صاحب کرامتند که در بیهوشی کامل، از چندین متخصص به هوش ترند. لکن در سویی دیگر خدا غافل از بنده خود است. شیطان جلوه می کند اما هیچ رسولی جلوه گر نمی شود.

در طول این ایام هر روز منتظر بودم که این رویه خطا اصلاح شود اما نشد! حال اندیشه کنید با چه خیمه شب بازی قرار است در 4 روز، تبلیغ بیست و چند روزه برای شیطان محو شود؟ این شیطانی که بر آقایان مستولی شده است، شیطان کدام مکتب است؟ این سیمای کدام شیطان است که سیمای ما را به خود فریفته؟

 

 

شیطان در مکتب ما

در باب شیطان، سخنی مهمتر از آنچه در نص هست، نیست. شیطان هیچ سلطه تکوینی و قهری بر انسان ندارد. و این در قرآن نیز به صراحت بیان گردیده است، ، و من از  میان دهها آیه و صدها حدیث تنها به دو آیه اشاره می کنم:

 

 

1.سوره ابراهیم – آیه 22: وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ 

 

و شیطان [در قیامت] هنگامی که کار [محاسبه بندگان] پایان یافته [به پیروانش] می  گوید : یقیناً خدا [نسبت به برپایى قیامت ، حساب بندگان ، پاداش و عذاب] به شما وعده حق داد ، و من به شما وعده دادم [که آنچه خدا وعده داده ، دروغ است، ولى می  بینید که وعده خدا تحقّق یافت] و  [من]در وعده ام نسبت به شما وفا نکردم، مرا بر شما هیچ غلبه و تسلّطى نبود، فقط شما را دعوت کردم [به دعوتى دروغ و بى پایه] و شما هم [بدون اندیشه و دقت دعوتم را] پذیرفتید ، پس سرزنشم نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم، و نه شما فریادرس من، بى تردید من نسبت به شرک ورزى شما که در دنیا درباره من داشتید [که اطاعت از من را هم چون اطاعت خدا قرار دادید] بیزار و منکرم ; یقیناً براى ستمکاران عذابى دردناک است

 

 

 

2.سوره اسراء – آیه 65: إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ وَکَفَى بِرَبِّکَ وَکِیلاً

 

 

یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطى نیست، و کافى است که پروردگارت نگهبان و کارساز [ آنان ]باشد .

 

 

 

حال استنباط بفرمایید! آن شیطانی که در سیما نمایان شده است، آیا شیطان معرفی شده در مکتب اسلام است!؟ و مهمتر آیا، خدایی که هیچ نشانی از آن در این مجموعه دیده نمی شود، همان خدایی است که بیان میدارد برای هدایت بنده کافی است!؟

 

شیطانی که این روزها در سیما تبلیغ می شود، صاحب دهها کرامات و توان ماوراء الطبیعه است که نقشش در دعوت به دروغ خلاصه نمی شود، بلکه پیش بینی می کند، معجزه می کند، خرق عادت می کند و این همان مختصاتی است که پیامبران برای دعوت به دین داشته اند! کدام انسان عاقلی است که اگر زیر تیغ جراحی، مریضی در اغما با او صحبت کند، به عجز نرسد!؟ و مهمتر اینکه در برابر این ابلیس سراپا مسلح، چرا هیچ رسولی نیست که همدوش با او حق را افشا کند؟

 

 

 

کرامات خواص – خرافات عوام

سخن آخر، که اصل حرف است را میخواهم به مختصر ترین وجه ممکن عرض کنم، و آن اینکه، تحصیل برخی کرامات توسط خواص قابل کتمان نیست. اما این کرامات استوار بر معرفت است که نام کرامات به خود می گیرد. تبلیغ بی معرفت و عوامانه آن در نزد مردمی نایکدست و از طیف های مختلف ترویج خرافات است نه کرامات. چون خرافه، همان کرامتی است که عوام معرفتی بر آن نداشته اند و در تعبیر و تعمیم آن به خطا رفته اند.

 

منبع : سایت ایپکچی

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۸۶ ، ۱۴:۴۸
حمیدرضا بیانی

 

 

سال 63 را به راستی باید یکی از سالهای پرتنش دوران جنگ تحمیلی دانست. در این ایام گرچه امور داخلی رو به سامان دارد، اما فشارها و تنگناهای گوناگون خارجی افزایش چشمگیری مییابد؛ هجمه موشکی به نفتکش‏های حامل نفت ایران با هدف به صفر رساندن در آمدهای ارزی کشور که با مقاومت ایران و مقابله به مثل، تبدیل به جنگ نفتکش‏ها میشود، کلید خوردن پروژه هواپیماربایی به منظور فشار شدید بین‏المللی بر جمهوری اسلامی، به کارگیری گسترده سلاح شیمیایی، حمله موشکی و هوایی به مناطق مسکونی شهرهای بزرگ و کوچک ایران، بمبگذاری در مناطق پر تردد به ویژه در تهران همچون میدان راهآهن، میدان شوش و نماز جمعه تهران و تهدید صریح عراق به ناامن کردن آسمان کشور برای هواپیماهای مسافربری از جمله مواردی‏اند که اجماع نیروهای مخالف استقلال ایران در آن کاملاً مشهود است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۸۶ ، ۰۰:۵۳
حمیدرضا بیانی


روزنامه اعتماد ملی طی یادداشتی از رد صلاحیت کسانی که به نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقادی ندارند انتقاد کرده و این رویه قانونی در جمهوری اسلامی ایران را با اقدام رژیم شاه که به افراد بی اعتقاد به رژیم شاهنشاهی اجازه ورود به مجلس نمی داد، یکسان دانسته است!
نویسنده این یادداشت می نویسد؛ «رد صلاحیت به دلیل عدم اعتقاد به هر نظامی از چند جهت قابل نقد و نقض است. یک جهت ابتدایی آن، مخالفت با سنت و خواست خداوندی است. خداوندی که بندگان خود را حیات و روزی می دهد، برخی از این بندگان نه تنها او را قبول ندارند بلکه علیه او هم تبلیغ می کنند، اما خداوند براساس اراده و خواست خود این افراد و حتی شیطان را هم مهلت داده است که برنامه های خود را اجرا کنند»!
روی سخن با نویسنده یادداشت روزنامه اعتماد ملی نیست، چرا که از ایشان و همفکران وی با توجه به سوابقی که دارند جز این انتظار نمی رود اما باید از جناب آقای کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی که لباس شریف روحانیت بر تن و داعیه پیروی از خط امام بر لب دارد و از روحانیون خوش سابقه و انقلابی است پرسید آیا حضرتعالی بر این باورید که چون خداوند تبارک و تعالی به شیطان مهلت داده است تا -به قول روزنامه شما- برنامه های خود را اجرا کند، ما هم وظیفه داریم در اداره امور جمهوری اسلامی ایران و سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های آن با شیطان مشورت کنیم؟! و آیا معتقدید که چون خدای سبحان به دشمنان خود نظیر مشرکان و کافران روزی می دهد، مردم ایران هم باید آنها را در مسئولیت های کلیدی نظیر ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی به کار گیرند و اگر صلاحیت مشرکان و کافران را برای ورود به مجلس و سایر مسئولیت های نظام رد کنند، کاری شبیه رژیم شاهنشاهی انجام داده و با سنت الهی مخالفت ورزیده اند؟!
جناب آقای کروبی! اگر حضرتعالی چنین اعتقادی ندارید- که به یقین ندارید- چرا اجازه می دهید در حزب و روزنامه تحت مسئولیت شما این افکار فاسد و عقاید شرم آور تبلیغ و ترویج شود؟! و اگر خدای نخواسته، جنابعالی نیز چنین اعتقادی دارید که... می دانیم ندارید.
در یادداشت روزنامه اعتماد ملی با استناد به این که خدا به دشمنان خود و شیطان هم روزی و مهلت داده است تا کار خود را انجام بدهند، آمده است دشمنان جمهوری اسلامی ایران هم باید حق ورود به مجلس شورای اسلامی را داشته و شورای نگهبان نباید صلاحیت آنها را رد کند! و به خاطر رد صلاحیت اینگونه افراد به جمهوری اسلامی ایران اعتراض شده و نوشته است؛
«کاری را که خداوند علیه چنین بندگانی- شیطان و دشمنان خدا- روا نداشته است، دیگران از موضع خدایی به چه حقی علیه مردم روا می دارند»!
در این باره، خطاب به آقای کروبی باید گفت؛ برادر عزیز و روحانی بزرگوار، از حضرتعالی بعید است که از ابتدایی ترین آموزه های اسلامی که با مبانی عقلی و منطقی نیز همخوانی کامل دارد، بی خبر باشید چرا که حضرتعالی هم اهل دین و دیانت هستید و هم از عقل و منطق برخوردارید بنابراین اگرچه سخن پیرامون این نکته بدیهی، مصداق «توضیح واضحات» است ولی ظاهراً چاره ای جز آن نیست... از این روی، توضیح زیر گفتنی است؛
حضرتعالی بهتر می دانید که صفت «رحمانیت» خدا، عام است و همه مردم بلکه همه موجودات عالم- بدون استثناء- مشمول رحمت خدا و برخوردار از نعمت های الهی هستند- تفاوت دو صفت رحمان و رحیم- اما، سؤال این است که آیا خداوند تبارک و تعالی به مقابله با ظالمان و ستمگران و حمایت از محرومان و دردمندان توصیه نفرموده است؟ و خروش علیه آنان را با عنوان «جهاد فی سبیل الله» مورد تقدیر و تشویق قرار نداده است؟!...
جناب آقای کروبی، تردیدی نیست که حضرتعالی این آموزه های بدیهی، قطعی و عقلی و منطقی را انکار نمی فرمائید، بنابراین چرا حزب تحت مسئولیت شما چنین می کند و در یک قیاس مع الفارق، بدیهی ترین آموزه های اسلامی را نادیده می گیرد؟!...
مگر نه این که در آیات فراوانی از کلام خدا- آیات محکمه- دوستی با دشمنان خدا، ظالمان و ستمگران نهی شده و کسانی که دشمنان خدا را به دوستی می گیرند در شمار «حزب شیطان» تلقی شده اند؟ با توجه به این توصیه های صریح چگونه حزب اعتماد ملی نه فقط نسخه همراهی با دشمنان تابلودار اسلام را می پیچد، بلکه حضور آنان در مراکز حساس و تصمیم ساز جمهوری اسلامی ایران را ضروری دانسته و بر آن تأکید می ورزد؟!
اکنون باید از حزب آقای کروبی پرسید، شما که با استناد به صفت رحمانیت خدا همزیستی و حضور دشمنان خدا را در کانون های سیاستگذاری نظام اسلامی توصیه می کنید از موضع خداگونه با مسائل برخورد می کنید یا جمهوری اسلامی ایران که در پیروی از فرمان خداوند تبارک و تعالی و برای حمایت از محرومان و دردمندان اجازه نمی دهد دشمنان خدا و ستمگران و شیطان صفتان به جایگاه تصمیم گیری برای مردم وارد شوند؟!... خودتان قضاوت کنید...
جناب آقای کروبی! حضرتعالی مدعی پیروی از خط امام(ره) هستید، البته، اگرچه هنگامی که دوستان هم حزب و گروهتان تصور می کردند دوران خط امام(ره) سپری شده و از سپردن خط امام(ره) به موزه تاریخ سخن می گفتند، بسیاری از مدعیان خط امام(ره)، این تابلو را پایین کشیدند و پرچم «اصلاحات» را بالا بردند و بعد از شکست سنگین مدعیان اصلاحات، دوباره به تابلوی خط امام(ره) چسبیدند و... ولی - علی رغم تمامی این فراز و نشیب ها که به جای خود بررسی آن برای ارزیابی میزان صداقت برخی از مدعیان خط امام(ره) ضروری است-، جنابعالی مدعی پیروی از خط امام(ره) هستید، بنابراین باید پرسید نظرتان درباره این فراز از بیانات آن بزرگوار چیست؟
«در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر می دهم که در تقدم ملاک ها، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدی مسئولیت ها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنت ها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صرف امتیاز لفظی و عرفی کفایت نمی کند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود.»
و این سخن امام راحل(ره) نیز که؛
«خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است، تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ماست که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است.» و دهها نمونه صریح دیگر.
آقایان حتماً به خاطر دارند که حضرت امام(ره)، حضور اعضای نهضت آزادی را در مسئولیت های نظام به شدت نهی فرموده اند و این در حالی است که در یک مقایسه سرانگشتی می توان نتیجه گرفت برخی از اعضای نهضت آزادی نسبت به کسانی که حزب اعتماد ملی برای حضور آنها در مسئولیت های نظام اصرار می ورزد، هزاران بار شرف دارند...!، اگرچه نهایتاً هر دو طیف در یک نقطه به هم می رسند.
نگارنده تردیدی ندارد که جناب آقای کروبی از آنچه در ارگان حزب ایشان آمده است نه فقط بی خبر، بلکه بیزارند بنابراین، وجیزه پیش رو سخنی دلسوزانه با ایشان و به منظور جلب توجه آقای کروبی نسبت به برخی از کسانی است که با آن برادر گرامی و روحانی خوش سابقه کمترین همخوانی فکری ندارند اما با بهره گیری از اعتماد جناب کروبی در حزب و روزنامه ایشان لانه کرده اند.
آقای کروبی عزیز! شاید خبر ندارید که اینگونه اظهارات در حزب و روزنامه تحت مسئولیت شما اتفاقی نیست، بلکه جریان یاد شده مدتهاست در نوشته ها، سخنرانی ها، سایت ها و محافل خود این عقاید فاسد را تبلیغ می کند و صدالبته از آنجا که خود در میان مردم جایگاهی ندارند، زیر پوشش افراد موجهی نظیر حضرتعالی به کار خویش مشغولند!... لطفا از یک بررسی و تحقیق ساده دریغ نفرمائید.
حسین شریعتمداری

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۸۶ ، ۱۳:۰۸
حمیدرضا بیانی

گلریزان اینترنتی (خانواده ای در پیاده رو)

وبلاگ فریاد سبز بانی این گلریزان اینترنتی شده است.

 

اعوذب ا... من نفسی

خدا روزی بعضی از شما را از بعضی دیگر افزون کرده است. پس آنان که فزونی یافته اند از روزی خود به بندگان خویش نمی دهند تا همه در روزی یکسان شوند؟

                                                        (سوره نحل آیه 71)

 زمانی که یک فرد و خانواده نیازمند در جمعی وجود دارد در یک وهله ای که نیاز به کمک جدی مثلا در مورد ازدواج، مسافرت، آزادی از زندان و ... دوستان و آشنایان به عنوان گلریزان، هر کس به اندازه توانش پولی را وسط می گذارد برای حل مشکل آن مظلوم و آسیب دیده!

 

تصاویر گویا نیست. عکاس بینوا رویش نشد نزدیکتر شود. مادر دخترک هم نخواست که از نزدیک از چهره دخترک تصویری تهیه شود.

 

 

 

زن بینوا می گفت " وقت قرارداد اجاره خانه که تمام شد، صاحبخانه که می بیند مستاجرهایش آهی در بساط ندارند به بهانه اینکه در خانه باجناغم اتاقی برای شما تهیه کرده ام اسباب و اثاث مان را بار ماشین کرد وقتی از اطراف محل قدیمی مان دور شدیم به ناگاه راننده ترمز کرد و به همراه صاحبخانه اسباب مان را بر روی خیابان خالی کردند و رفتند."

الان ده روزی است که در پیاده رو کنار دیوار مدرسه ای که نامش علی بین ابیطالب است سکنی گزیده اند.

"مرد خانه مان راننده سرویس کارکنان ایران خودرو می باشد. پیمانی کار می کند. ماشین از خودمان نیست."

دخترک رنگ پریده است و ده دوازده سالی بیشتر ندارد ودر فضای اطراف بین وسیله های خانه نشسته است.  

روزها مرد درخانه (پیاده رو) نیست سرکار است و شبها ... .

تا کنون از طریق مساجد محل و شهرداری منطقه 15 و کمیته امداد اقدام موثری انجام نشده است.

 

نشانی محل اقامت: تهران، افسریه، شهرک مسعودیه،اسلام آباد، خیابان مسلم، پیاده رو جنب مدرسه علی ابن ابیطالب.

پی نوشت :

 ده روز( امروز بیست و هشتم مرداد هم گذشت)  از پیاده رو نشینی این خانواده می گذرد. دوستانی که تمایل به کمک و همیاری این بندگان خدا را دارند می توانند از طریق پیام عمومی و خصوصی یا پست الکترونیک تماس حاصل نمایند.

mahoor13600@yahoo.com

 

۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۸۶ ، ۲۱:۴۰
حمیدرضا بیانی