حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام

حمیدرضا بیانی

هر یک از ما از غیب الغیوب حرکت کردیم
از اصلاب عبور کردیم
بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم بر خوردیم
از اینجا هم به غیب الغیوب می رویم
ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم



دریافت فایل
مدت زمان: 5 دقیقه 46 ثانیه 

شاعر این شعر زیبا حاج محمود کریمی می‌باشد که در ذیل متن کامل آن به حضورتان ارائه می‌شود.

 

امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب که از نسیم حضوری لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است

 

این جلوه جلوه‌های شبی بیکرانه است
این جذبه جذبه حرمی بی‌نشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعله نگهی عاشقانه است
از هر لبی که می‌شنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطه پرگار زینب است

 

سری رسید و معنی ام‌الکتاب شد
نوری دمید و قبله هر آفتاب شد
چشمی گشود و چشم شقایق بخواب شد
زیباترین دعای علی (ع) مستجاب شد
زهراست این که در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمی بازار زینب است

 

بر عرش سبز دست نبی تا که جا گرفت
نورش زمین و کل زمان را فرا گرفت
حتی بهشت سرمه از آن خاک پا گرفت
از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت
آئینه‌ای مقابل رویش خدا گرفت
تصویر جلوه‌های خداوار زینب است

 

این کیست این که سجده کند عشق در برش
این کیست این که سینه درند در برابرش
این کیست این که از جلوات مطهرش
عالم نبود غیر غباری ز محضرش
فرموده است از برکاتش برادرش
آئینه‌دار حیدر کرار زینب است

 

تا کوچه‌اش قبیله لیلا ادامه داشت
تا خانه‌اش گدایی عیسی ادامه داشت
در چشم او تلاطم دریا ادامه داشت
بر قامتش قیامت مولا ادامه داشت
زینب نبود حضرت زهرا(س) ادامه داشت
خاتون خانه‌دار دو دلدار زینب است

 

سرچشمه‌های پرطپش کوهسار از اوست
دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تیغ کلام فاطمی‌اش آب دار از اوست
تفسیر آیه‌های غم و انتظار از اوست
آری تمام هیمنه ذوالفقار از اوست
از کربلا بپرس علمدار زینب است

 

سوگند بر شکوه دل مرتضایی‌اش
بر جلوه‌های حیدری‌اش مجتبایی‌اش
سوگند بر تقدس کرب و بلایی‌اش
بر ریشه‌های چادر سبز خدایی‌اش
سوگند بر نماز شب کبریایی‌اش
تا روز حشر کعبه ایثار زینب است

 

شمس حجاب گنبد دوار زینب است
بدر سپهر عصمت و ایثار زینب است
محبوبه حبیه دادار زینب است
مسطوره سلاله اطهار زینب است
اذن دخول در حرم یار زینب است
منصوره نرفته سر دار زینب است

 

نون و قلم نبی است و مایسطرون حسین
طاق فلک علی است به عالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین
با یک قیامت است هم الغالبون حسین
در این قیام نقطه پرگار زینب است


سردار سرسپرده جولان عشق کیست؟
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست؟
عشق است حسین و گوش به فرمان عشق کیست؟
روح دمیده در تن بی‌جان عشق کیست؟
علامه مفسر قرآن عشق کیست؟
تفسیر آیه‌ها همه اسرار زینب است

 

ققنوس و هم از پی او در توهم است
فانوس وصف در صفت وصف او گم است
قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است
پابوس او تمامی افلاک و انجم است
کابوس شام و دولت نامرد مردم است
بر فرق ظلم تیغ شرربار زینب است

 

پیداترین ستاره دیبای خلقت است
زیباترین سروده لب‌های خلقت است
زهراترین زهره زهرای خلقت است
لیلاترین لیلی لیلای خلقت است
شیواترین سئوال معمای خلقت است
گنجینه جزیره اسرار زینب است

 

ذرات و کائنات همه مرده یا خموش
در احتجاج بود زنی یک علم به دوش
قلب جهان به عمق زمین غرق جنب و جوش
آتشفشان قهر خداوند در خروش
هوهوی ذوالفقار علی می‌رسد به گوش
این رعد و برق نیست که انگار زینب است

 

خورشید روی قله نی آشکار شد
کوچکترین ستاره سر شیرخوار شد
ناموس حق به ناقه عریان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم هم‌قطار شد
زیباترین ستاره دنباله‌دار شد
در این مسیر نور جلودار زینب است

 

چشم ستاره در به در جستجوی ماه
بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه
مبهوت می‌نمود به سرنیزه‌ای نگاه
آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه
کای جان پناه زینب و اطفال بی‌پناه
راحت بخواب چونکه پرستار زینب است

 

پشتش شکست بس که بر او آسمان گریست
حتی به حال و روز دلش کاروان گریست
از خنده‌های حرمله و ساربان گریست
بر گیسوان شعله ور کودکان گریست
از ضربه‌های دم به دم خیزران گریست
بر خیل اشک قافله سالار زینب است

 

آن شانه صبور صبوری زما ربود
آن قامت غیور قیامت بپا نمود
آن شیرزن حماسه عباس را سرود
با دست خویش بیرق کرببلا گشود
بر بال‌های زخمی‌اش ای وای جا نبود
غم را بگو بیا که خریدار زینب است

 

زینب اگر نبود اثر کربلا نبود
شیرازه‌ای برای کتاب خدا نبود
زینب اگر نبود علم حق بپا نبود
این خیمه‌ها و پرچم و رخت عزا نبود
یک یا حسین بر لب ما و شما نبود
در کار عشق گرمی بازار زینب است

 

با این که قد خمیده‌ام و داغ دیده‌ام
فتح الفتوح کرده‌ام هرجا رسیده‌ام
گر نیش کعب نی به وجودم خریده‌ام
گر طعم تازیانه چو مادر چشیده‌ام
چون کوه ایستاده‌ام ای سر بریده‌ام
در اوج اقتدار جهاندار زینب است

 

زینب کجا و خنده اشرار یا حسین
زینب کجا و کوچه و بازار یا حسین
زینب کجا و مجلس اغیار یا حسین
زینب کجا و این همه آزار یا حسین
زینب کجا و طشت و سر یار یا حسین
در پنجه‌های بغض گرفتار زینب است

 

از نای من به ناله چو افتاد نای نی
عالم شنید از پس آن های‌های نی
تو بر فراز نیزه و من در قفای نی
آنقدر سنگ خورده‌ام از لابه‌لای نی
تا اینکه یافتم سرت از رد پای نی
هجران توست آتش و نیزار زینب است

 

قرآن بخوان که حفظ شود آبروی تو
رنگین شده است ساقه نی از گلوی تو
در حسرتم که نیزه کند شانه موی تو
ای منتهای آرزویم گفت‌وگوی تو
ای نازنین بناز خریدار زینب است

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۳۲
حمیدرضا بیانی

چهاردهم مهر ماه سال 83 یادآور رحلت عالم وارسته و عبد صالح آیت الله آقای حاج میرزا حسنعلی مروارید(ره) است.

به گزارش رجانیوز، این عالم با تقوا و مردمی از بارزترین عالمان دینی قرن اخیر در استان خراسان در سال 1329 قمری به دنیا آمد،وی سالها پناهگاه معنوی مردم مشهد بود و مسجد ملاحیدر که او پیش نماز آن بود، هر بامداد و ظهر و شامگاه، شاهد حضور پرطراوت و با علاقه زائران حرم امام رضا(ع)، به ویژه جوانان بود که سعی می کردند خود را به نماز با صفای ایشان برسانند.

آیت الله مروارید که از شاگردان آیت الله میرزا مهدی اصفهانی وعارف مشهور، شیخ حسنعلی نخودکی به شمار می آمد، سالها در حوزه مشهد به تربیت طلاب و دانش پژوهان پرداخت. وی در دوران انقلاب نیز از جمله شخصیت های مبارز به شمار می رفت که در کنار دیگر چهره ها به امضای اطلاعیه هایی بر ضد رژیم پهلوی می پرداخت و تا زمان حیات خود نیز به لحاظ ویژگیهای اخلاقی، ساده زیستی و مردم داری و عدم ورود به درگیری های سیاسی، شخصیتی مورد احترام برای گروه های مختلف مردم و گرایشهای گوناگون سیاسی بود.

تاکنون تعدادی از آثار این عالم روحانی از سوی بنیاد پژوهشهای مشهد به چاپ رسیده است.

 

آیت الله مروارید از جمعی از علما، علوم اسلامی را آموخت، از جمله حسنعلی طهرانی، شیخ هاشم قزوینی و بیشتر از همه از میرزا مهدی غروی اصفهانی که پایه گذار «مکتب تفکیک» بود. وی تا سال آخر حیات استاد خود، میرزا مهدی اصفهانی ملازم وی بود و پس از دو سه سال تدریس خارج فقه را آغاز کرد که تا حدود 40 سال ادامه داشت. در طول این مدت، دانشمندان و عالمان بسیاری را در زمینه علوم اسلامی و به ویژه معارف اسلامی تربیت کرد. کتاب ارزشمند «تنبیهات حول المبدأ و المعاد» تألیف ایشان، از عمیق ترین و استوارترین متون معارف اسلامی است که در قرن اخیر تألیف شده است. محورهای اصلی این کتاب که به زبان عربی نگاشته شده، توحید و انسان شناسی و معاد شناسی و موضوعات مربوط است.

رهبری ایشان مایه اطمینان است

 

به مناسبت هشتمین سالگرد رحلت عالم وارسته‌ی خراسان، حضرت آیت‌الله مروارید، "دیگران" بخشی از خاطرات دیدارهای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با ایشان را به روایت حجت‌الإسلام مجتبی الهی خراسانی از نوادگان مرحوم میرزا منتشر می‌کند. این دیدارهای خصوصی، به پیشنهاد آیت‌الله مروارید و با اشتیاق متقابل دو طرف، اغلب در محل اقامت رهبر معظم انقلاب در مشهد و گاهی در حرم مطهر رضوی یا منزل مرحوم میرزا در فضایی صمیمی برگزار می‌شد و اغلب اوقات به ذکر خاطرات و حکایات و گاه مباحثات علمی می‌گذشت.

رهبر انقلاب نیز در هر ملاقات ضمن اظهار خوشوقتی از دیدن ایشان و اشتیاق به شنیدن سخنان ارزنده‌شان، اظهار می‌داشتند: "من واقعاً از این که شما با این سن و ضعف قوا، اظهار لطف می‌کنید، شرمنده و متأثر می‌شوم" اما آن فقید سعید باز هم این ملاقات‌ها را استمرار داد...*
***
قیاس به نفس می‌فرمایید!
در یکی از دیدارهای خصوصی مرحوم آیت‌الله مروارید با رهبر معظم انقلاب، به حضرت آقا عرض کردم: بنده برای انتخاب رشته‌ی تخصصی حوزویان، بهترین راهنما و مشاور را جناب‌عالی می‌دانم؛ چون علاوه بر توجه و دقت وافر به تخصص‌های مختلف، اشراف شما در جایگاه رهبری بر نیازهای جوامع اسلامی، از همه بالاتر و فصل الخطاب است. 

از طرفی جناب‌عالی در سخنرانی‌های مختلف، طلاب و فضلا را متوجه اولویت‌های علمی حوزه کرده‌اید؛ و بر اساس بررسی بنده، روی "کلام" و دفع شبهات کلامی، "فقه" و پاسخ به نیازهای حکومت اسلامی، و "تبلیغ" و تربیت دینی جامعه تأکید فرموده‌اید. برای بنده و طلاب دیگری که درصدد انتخاب رشته‌ی تخصصی هستند، کدام‌یک را اولویت نخست می‌دانید؟ و ادامه دادم: بنده می‌خواهم تکلیف خودم روشن شود؛ اگر پاسخ شما نباید طرح عمومی شود، جای دیگری نقل نمی‌کنم. 
ایشان ضمن توضیح دلایل اهمیت هریک، هر سه را در یک رتبه تبیین فرمودند و سفارش کردند: "میان این سه، استعداد و علاقه‌ی طلبه ملاک قرار گیرد و بس." 
مرحوم میرزا همان‌طور که سرشان را پایین انداخته بودند، فرمودند: "چه اشکالی دارد امثال ایشان که استعداد خوبی دارند، در هر دو رشته‌ی فقه و کلام کار کنند و تبلیغ را هم رها نکنند؟!"

 

  از راست: حجت‌الإسلام مهدی غفاری(داماد آیت‌الله مروارید)، آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی، آیت‌الله مروارید، حجت‌الإسلام و المسلمین علی مروارید(فرزند آیت‌الله مروارید)، رهبر معظم انقلاب اسلامی، حجت‌الإسلام و المسلمین علی‌اکبر الهی خراسانی(داماد آیت‌الله مروارید) خانه پدری آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد
آقا بلافاصله و با لبخند فرمودند: "جناب‌عالی قیاس به نفس می‌فرمایید! چنین همت و برکتی فقط در امثال جناب‌عالی پیدا می‌شود که بین فقه و کلام و حدیث جمع کرده‌اید اما بین طلبه‌های کنونی، آن‌هم با این گرفتاری‌های مختلف و گاهی هم اتلاف وقت‌ها، چنین چیزی پیدا نمی‌شود. همان گذشته هم افراد کمی مثل حضرت‌عالی موفق به جمع بین چند رشته شده‌اند و غالباً در یک رشته بیشتر تخصص پیدا نمی‌کردند!"

رهبری ایشان مایه اطمینان است
در اوائل دوران رهبری، مرحوم آیت‌الله مروارید یک‌بار به من فرمودند: "برای آقای خامنه‌ای نگرانم؛ احتمال می‌دهم برای ایشان شرایط سختی پیش آمده باشد." عرض کردم: با توجه به مسؤولیت سنگین رهبری، ایشان همیشه گرفتاری و سختی دارند؛ چیز جدیدی نیست. 
فرمودند: "نه، چون هروقت ما همدیگر را می‌بینیم، ایشان مطابق معمول هنگام جداشدن، التماس دعا می‌گویند اما این دفعه موقع جداشدن آهسته کنار گوشم گفتند: اُذکرنی عند ربّک. (کلام یوسف صدیق به هنگام آزادی زندانی هم‌بندش) ایشان آدم ظریفی است، معلوم است مشکل حادی پیش آمده که این طور بیان می‌کنند."
جالب این‌که پس از رحلت حضرت امام، آیت‌‌الله مروارید نیز مانند بسیاری دیگر از بزرگان، نگران سامان امور کشور و اداره‌ی نظام بودند. اما پس از شنیدن خبر انتخاب آیت‌‌الله خامنه‌ای به رهبری، ابراز خوش‌وقتی نموده، رهبری فردی خوش‌فکر مانند ایشان را مایه‌ی اطمینان دانسته و می‌فرمود: "من ایشان را از نوجوانی می‌شناسم. پدر ایشان با ما رفت و آمد داشت. خود ایشان هم طلبه‌ای مستعد و فاضل بود. من در ایام ریاست‌جمهوری ایشان نیز به ایشان علاقمند بودم."

 

 

سند: آقای مروارید!
خطیب فاضل حجت‌الإسلام و المسلمین راشد یزدی در سخنرانی مراسم هفتم مرحوم آقا در مسجد جامع گوهرشاد که توسط آیت‌الله واعظ طبسی نماینده‌ی محترم ولی فقیه در استان خراسان برگزار شده بود، فرمودند: مرحوم آیت‌الله مروارید دعای کوتاهی را در محضر رهبر معظم انقلاب مطرح نمودند. بنده فرصت را مغتنم شمردم و آن را یادداشت کردم. سپس به مرحوم آقا عرض کردم: مأخذش را هم بفرمایید بنویسم! رهبر معظم انقلاب بلافاصله فرمودند: "ایشان خودشان سند هستند؛ بنویسید سند: آقای مروارید!"

هر روز به یاد ایشان توسلی دارم
دو ماه پس از فوت مرحوم آیت‌الله مروارید، آیت‌الله خامنه‌ای در یکی از تماس‌های تلفنی با حجت‌الإسلام و المسلمین علی‌اکبر الهی خراسانی- داماد آیت‌الله مروارید- فرمودند: "من از زمان فوت ایشان، هر روز برای ایشان توسل خاصی دارم!" جالب این‌که شش ماه بعد هم که اعضای خاندان مروارید برای تشکر از ایشان خدمت آقا رسیدند باز همین را تکرار فرمودند. 
 
پیام تسلیت در پی درگذشت آیت‌الله مروارید
 
حضرت آیت الله خامنه‌‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت حضرت آیت الله مروارید پیام تسلیتی صادر کردند. که متن این پیام به شرح ذیل است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
در گذشت عالم ربانی و عبد صالح آیت الله آقای حاج میرزا حسنعلی مروارید(طاب ثراه) را به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه و نیز به علماء اعلام و حوزه‌ی علمیه و عموم مردم متدین و وفادار مشهد مقدس و به ویژه به فرزندان مکرم و معزز و دیگر افراد خاندان محترم ایشان صمیمانه تسلیت عرض می‌کنم.
این عالم جلیل‌القدر عمر پربرکت خود را یکسره با پرهیزگاری و صلاح و سداد گذرانید و در طول سالیان متمادی با رفتار و منش علمی و عملی خویش چهره‌یی نورانی و فراموش نشدنی از خود در خاطره‌ی همه‌ی کسانی که با ایشان آشنا بودند، باقی گذاشتند.
از خداوند متعال علو درجات و رحمت و مغفرت واسعه برای ایشان و اجر جزیل و توفیق برای بازماندگان‌شان مسالت می‌کنم.
سید علی خامنه‌ای
15/7/1383
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۱ ، ۱۷:۰۳
حمیدرضا بیانی


وای که عجب غمی دل بشر را می جوشاند!
ناله های مادر را می گویم
مادر عشق
مادر تشییع
مادر نبوت
مادر خلقت
همسر ولایت و بهانه خلقت
اگر نگاهی به آنسوی تاریخ بیفکنید
می بینید که چطور فاطمه بر فراز آن صخره های آذرین نشسته است
می بینید که چگونه او را به سایه نخل های بیرون از مدینه رانده اند
این صخره های کبود بیت الاحزان ، عجب سیلی درد آوری از تارخ خورده است و هنوز هم ضربه می خورد.
خورشید در ایام فاطمیه با چشمانی پر خون سر از دریای اشک بر می آورد ، فریاد مظلومیت های مادرمان را از چهار رکن گیتی بغض می کند و در گلوی فرزندان او می ریزد.
بیت الاحزان روح تازیانه خورده ای است که مهر کبودی بر مهر او نشانده  و محسن او را به دایگان آسمانی سپرده اند.
آری،
بیت الاحزان را نباید تنها در مدینه جست چرا که اکنون تورم این بازوی تازیانه خورده تمام دنیای زرد و سرخ و سفید را به خود متوجه کرده است.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۱ ، ۱۴:۲۵
حمیدرضا بیانی
یه آهنگ زیبا از محمد علیزاده که به نظرم گوش دادنش خالی لطف نیست

از تو چه پنهون کنم بی سر و سامون منم دیده به در دوخته 
سوخته جان و تنم داغ تو در خرمنم آتشی افروخته
بی تو دلم افسرده من خونه جگر خورده من نبض سخن بسته من
از همه دل کنده ام گریه در خنده ام در به دری خسته من
هر لحظه داغی دیده ای در نای نی نالیده ای داغ اگه بود ما ناله ایم نی اگه بود ما ناله ایم
گوید لب خاموش من بار غمت بر دوش من یا رب چرا وا مانده ام خون شد دل پر جوش من
من بی تو در خروشم با اشک و خون بجوشم
 پر میکنم از خون دل جام غمو با یاد تو می نوشم
تو چشمه ی زلالی من بغض این کویرم
به سوی من اگه زلاله جوی تو جاری نشم میمیرم
از تو چه پنهون کنم بی سر سامون منم دیده به در دوخته
سوخته جان و تنم داغ تو در خرمنم آتشی افروخته
بی تو دلم افسرده من خونه جگر خورده من نبض سخن بسته من
از همه دل کنده ام گریه در خنده ام در به دری خسته من
هر لحظه داغی دیده ای در نای نی نالیده ای داغ اگه بود ما ناله ایم نی اگه بود ما ناله ایم
گوید لب خاموش من بار غمت بر دوش من یا رب چرا وا مانده ام خون شد دل پر جوش من

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۰ ، ۱۶:۵۱
حمیدرضا بیانی

. رهبر انقلاب: مردم اگر نامزدها را نمی شناسند از افراد "بصیر" و متدین در گزینش نامزدها استفاده کنند. نماز جمعه ۱۴ بهمن ۹۰

۲. رهبر انقلاب: این سه جهت در آقای مصباح جمع است، هم علم، هم "بصیرت به معنای حقیقی کلمه"، هم صفا. ۲۳ خرداد ۹۰. خبرگزاری فارس

۳. علامه مصباح: در حال حاضر (جبهه پایداری) جهت گیری درستی دارند، من هم حمایشات می کنم. گفتگو با هفته نامه ۹دی/ دی ماه ۹۰


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۰ ، ۲۲:۴۲
حمیدرضا بیانی

خب الحمدالله آسفالت  خیابان جلوی مسجدمون تو بلوار استادمعین به همت شهرداری منطقه 9 ترمیم شد امروز هم یه تانکر شهرداری با تعدای از کارگران شهردای مقابل مسجد رو آب و جارو کردند.

نماز رو که خوندیم سریع یکی رفت پشت تریبون و یک دفعه برنامه بعد از نماز به یک برنامه انتخاباتی برای تبلیغ از یک چهره جبهه متحد اصولگرایان (گروه موسوم به 7+8) تبدیل شد.

این چهره کسی نبود جز نبی رودکی تا اینجاش مهم نیست مهم تر از این کاندیدا که همش تو صحبتاش از خودش تعریف کرد این بود که چرا شهرداری مسئول برنامه این آقا تو منطقه بود و برخی مساجد برای سخنرانی این آقا هماهنگ شده بود.

در آخر هم با یه شیرینی و یه آیه الکرسی که روی اون هک شده بود نبی رودکی از حضار تشکر کردند.

باز هم شهرداری بگه ما از هیچ کاندیدایی حمایت و از بیت المال خرج نکردیم.


۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۳۸
حمیدرضا بیانی

نوری‌زاد در یکی از سلسه نامه های هتاکانه خود جمله را نوشته است لازم دیدیم چند سطری را بنگاریم ، این هتاک کوتوله در این نامه می نویسد:« آنجا که یک یهودی، علی را به محکمه می‌خواند، چرا من نتوانم رهبر را به محکمه‌ی مجازی خویش بخوانم؟ پاسخ همین جمله چیست؟ 

هر چند اساساً طرح و شایع نمودن ادعاها و اکاذیب هر کسی که جیره‌خوار سفره‌ انگلیس شده و ارتزاقی به سبب مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران به نفع صهیونیسم بین‌الملل برای خود درست کرده اصلاً صحیح نیست [حضرت علی (ع) می‌فرمایند: خداوند لعنت کسی را که گربه‌ی سفره‌ی مردم است]، اما از آنجا که بالاخره این مطلب پخش شده چند سطری می نویسیم.

 – ابتدا باید انصافاً اذعان نمود که تطبیق و قیاس خوبی بین خودش با یک یهودی لجوج از یک سو، و مقام ولایت فقیه سید علی خامنه‌ای با حضرت امام علی (ع) از سوی دیگر انجام داده است. بالاخره هر کسی به اسلاف خود رجوع می‌کند. «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش - باز جوید روزگار وصل خویش».

باید توجه داشت که این فقط آرزوی استراتیک نوری‌زاد نیست، بلکه خیلی‌ها در این اندیشه هستند که چرا استراتژی یهودیان جاهل، لجوج و عنود در صدر اسلام علیه اسلام و مسلمین و به ویژه پیامبر اعظم (ص)، امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (ع) را امروز تعیقب نکنند. حتی یک سیاستمدار انگلیسی در دهه‌ی گذشته گفته بود: ما باید مجسمه‌ای از معاویه [به عنوان مغز متفکر فتنه و توطئه علیه اسلام و لیدر خود] بسازیم و در میدان‌های بزرگ شهر‌های اروپایی نصب کنیم.

 – این قیاس موارد مشابه و نیز متفاوتی در تطبیق دارد. از تشابهات آن که اولاً هر دو علاقه و تعصب وافری به یهودیت در وجودشان موج می‌زند. او وابسته به تشکیلات یهودیت عصر قدیم بود و این خدمتگزار صهیونیسم و تلاشگر در راه منافع آنهاست. و دیگر آن که هر دو از ناحیه‌ی تشکیلات یهودیت ضد اسلام تحریک و تشویق شده‌اند.

مورد تشابه دیگر آن که هیچ کدام شناختی راجع به «ولی امر» به حق دوران خود نداشته و ندارند. نه آن یهودی نسبت به امام علی (ع) معرفت و شناخت صحیحی داشت تا بفهمد او نه تنها مخزن علم و حکمت،‌ معدن وحی و حجت خدا در زمین است، بلکه مظهر تام عدل الهی است و هیچ ظلمی از او صادر نمی‌گردد که نیاز به شکایت و محکمه داشته باشد. و نه این معرفت و شناختی نسبت به اسلام، ولایت،‌ فقه، ولایت فقیه، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران و مصالح مردم این کشور و امت اسلامی دارد. و از وجوه تشابه دیگر، بغض نسبت به اسلام ناب و ولایت است.  

  – از وجوه متفاوت آن است که انصاف آن یهودی بیشتر از این عمله‌ی آماتور ظلمه است. چرا که او شکایتی به محکمه برد و این خودش محکمه برقرار کرده است.

«محکمه‌ی مجازی خود»، یعنی محکمه‌ای که در ذهن شاکی ایجاد می‌شود. خودش شاکی است، خودش دادستان است،‌ خودش وکیل است، خودش قاضی است و خلاصه مصداق «خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی» می‌‌باشد.

 – وجه اختلاف دیگر این است که در هر محکمه شاکی مکلف است که بر ادعای خود دلیل،‌ برهان، مدرک و شاهد ارائه نماید، اما در محکمه‌ی مجازی و ذهنی، اصلاً نیازی به این موارد نیست. هر کسی می‌تواند هر چه دلش خواست بگوید و در نهایت نتیجه گرفته و حکم مطلوب و باب هوای نفس خود را صادر کند.

  – در یک محکمه‌ واقعی، چنین نیست که هر کس هر تهمتی دلش خواست بزند و اگر نتوانست ثابت کند، به او بگویند: وارد نیست. بلکه روند دادگاه علیه او بر می‌گردد و به عنوان ایراد اتهام، ادعای دروغ، بیان کذب و ... محاکمه و محکوم می‌گردد و اگر اکاذیب مطروحه‌اش فقط شامل شخص خاص و شخصیت حقیقی او نگردد و با هدف گرفتن شخصیت حقوقی او به یک گروه، جامعه، ملت و امتی تسری یابد، مثلاً اذهان عمومی را به دروغ مشوش کند – سبب پخش شایعه گردد - به اعتقادات مردم اهانت کند – سبب بروز اختلاف، نفاق و فتنه گردد – به نفع دشمن کاری کند – جنگ روانی و تبلیغاتی به راه اندازد – خوراک تبلیغاتی برای بیگانگان و دشمنان تهیه کند و ...،‌ آن وقت است که حکم و مجازاتش حداقل حبس ابد و حد اکثر اعدام است.

– خوب است وی به جای رجوع به دادگاه مجازی ذهن آشفته، درگیر و وابسته‌ خود، به دادگاه‌های حقیقی و واقعی جهان نسبت به عملکرد و مظالم جنایات امریکا،‌ انگلیس و اسرائیل و به طور کل صهیونیسم بین‌الملل در سرتاسر جهان رجوعی کند و اگر جرأت دارد در این موارد قلمی بزند،‌ و یا دست کم ابتدا خود و مواضعش و اتهام‌های بی‌اساسش و اهدافش و دشمنی‌هایش با کشور و مردمش را به محاکمه بکشد و ببیند برای کمی ارتزاق بیشتر و بهره‌مندی ناچیزی از چرب و شیرین دنیا به کجا رسیده و به چه روزی افتاده است.

مطلب در سایت شبهه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۰ ، ۲۳:۳۰
حمیدرضا بیانی

به رغم آن که تحولات اخیر در سرتاسر دنیا بسیار کم سابقه است، نزدیک به یک ماه است که بزرگ‌ترین خبرگزاری‌ها و شبکه‌های خبری اینترنتی با قحطی خبر مواجه هستند و صفحات خود را با خبر‌های ساده مربوط به اتفاقات جزئی پر می‌کنند.

بدیهی است وقتی کلیه‌ی اخبار امریکا، اروپا، خاورمیانه و جهان، حتی با سانسور قابل پخش نباشد و هیچ امکانی نیز جهت تحریف و جهت‌ انحرافی دادن به اذهان عمومی وجود نداشته باشد، اخباری به جز سقوط یک هواپیمای دو موتوره در روستایی در روسیه، سیل تایلند یا تصادف شدید خودرو با قطار در آلمان، یا ژست‌های مصنوعی مرکل و اداهای خنده‌دار سارکوزی و ...، باقی نمی‌ماند.


۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۰ ، ۱۴:۳۹
حمیدرضا بیانی

نام «آمریکا» در مسائل فلسطین به مثابه‌ی نام «اسرائیل» است، لذا اذهان عمومی فلسطینی‌ها، کشورهای اسلامی، اروپایی‌ها و حتی مردم آمریکا نیز نسبت به نقش مستقیم امریکا در سرزمین مستقل فلسطینی واکنش منفی نشان می‌دهند، اما اتحادیه‌ی اروپا می‌تواند به عنوان بازوی جدید استعمار نوین صهیونیسم نقش ایفا کند.


تجربه‌ی لیبی در مدیریت بحران توسط امریکا و به دست اتحادیه اروپا (انگلیس و فرانسه)، الگوی مناسبی جهت سلطه‌ی نوین بر تمامی کشورهای بحران‌زده در نظر گرفته شده است، لذا سناریوی تصویب و به رسمیت شناختن سرزمین مستقل فلسطینی در سازمان ملل، با نقش اروپا در اداره‌ی آن تدوین شده است.

در این نمایشنامه چنین القا می‌گردد که امریکا با تشکیل سرزمین مستقل فلسطینی مخالف است و ضمن تلاش برای منصرف ساختن دولت‌ها از حمایت، تهدید نموده که ممکن است از حق وتوی خود استفاده کند. در مقابل اروپا به عنوان تنها قدرت در مقابل امریکا مطرح شده و بیان می‌گردد که «فلسطین جهت تصویب سرزمین مستقل به حمایت اروپا نیازمند است»! در عین حال جلب حمایت اروپا را نیز راحت و ارزان نشان نمی‌دهند تا فلسطینی‌ها راغب و مجبور شوند که با قبول تمامی شروط اتحادیه‌ی اروپا، بهای آن را تماماً بپردازند.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۰ ، ۱۰:۲۳
حمیدرضا بیانی

بحران یورو در اروپا روز به روز شدیدتر می‌شود. کشورهای عضو اتحادیه یکی پس از دیگری به ورطه‌ی ورشکستگی رسیده و از صندوق پول اتحادیه اروپا تقاضای وام دارند و در مقابل، آلمان، وضع قوانین سخت‌گیرانه را پیشنهاد می‌دهد.

اگر چه رسانه‌ها سعی در مخفی کردن بحران‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و قومی در اروپا دارند، اما اوضاع آن‌قدر آشفته است که قابل مخفی کردن و کنترل نیست. چرا که فشار و عواقب بحران، از دولت و بانک‌ها به سطح عمومی مردم رسیده و بحران اقتصادی را به یک بحران سیاسی نیز تبدیل کرده است.

فقط ظرف یک سال گذشته، کشورهایی از جمله آلمان، فرانسه، انگلیس، سوئیس، ایتالیا، یونان، اسپانیا، سوئد، لوگزامبورگ و...، با شدیدترین موج اعتراض‌های مردمی و تظاهرات گسترده که بدون استثنا منجر به درگیری خشونت‌بار پلیس شده است، درگیر بوده‌اند و این بحران نه تنها هم چنان وجود دارد، بلکه روز به روز عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود.

ورشکستگی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، فشار بر کشورهای قوی‌تر از جمله "آلمان" که مجبور به تأمین بودجه برای وام می‌نماید را مضاعف کرده است. تا آن جا که امروزه در بیان مردم و رسانه‌ها، ضرورت خروج از اتحادیه و نیز بازگشت به "مارک" به جای "یورو" موضوع بحث‌های جنجالی قرار گرفت، بنابراین، آلمان برای نجات خود و نیز اتحادیه اروپا از عواقب بحران کشورهای دیگر، طرح "استانداردهای سخت‌گیرانه" را به اتحادیه اروپا پیشنهاد داد.

یونان جزو اولین کشورهای اروپایی بود که در پی سرازیر شدن سونامی اقتصادی امریکا به اروپا، دچار بحران شدید اقتصادی و استقراض خارجی شد. این بحران، به اضافه‌ی روند رو به رشد بیکاری، سبب شد تا مخالفت‌های مردم روز به روز افزایش یافته و به تظاهرات‌های پیاپی در سطح شهرها کشانده شود.

تظاهر کنندگان که معترض به سیاست‌های اقتصادی چند دهه‌ی اخیر یونان هستند، ضمن سر دادن شعارهای چپگرایانه و اعتراض به اختلافات طبقاتی [و البته با شعارهای کمونیستی]، می‌گویند: «ما با آنها در جنگ هستیم، چنان چه آنها با ما در جنگ هستند». آنها خواهان لغو سیاست‌های غیر عادلانه و ضد اجتماعی دولت هستند.

در همین زمینه یونان مدت‌هاست که با بحران اقتصادی شدید مواجه شده است و به همین دلیل مجبور شد از صندوق پول اتحادیه‌ی اروپا وام بگیرد و در مقابل جهت بازپرداخت ریاضت‌های اقتصادی شدیدی را بر مردم اعمال کند. مردم از همان ابتدا مخالف اخذ وام تعهدآور از صندوق اتحادیه بودند، اما این یک سیاست کلی تحمیلی بر کشورهای ضعیف اروپایی است.

اعمال ریاضت‌های شدید اقتصادی را که موجب تظاهرات مردم و سقوط دولت و نابسامانی یونان می‌شود، اتحادیه اروپا به عنوان تضمین برنامه‌ای بازپرداخت وام به صندوق بین‌المللی پول (IWF) و بانک مرکزی اروپا به دولت یونان تحمیل کرده است. چرا که اتحادیه اروپا در راستای اهداف جهانی‌سازی امریکایی، هدف حذف استقلال کشورهای کوچک اروپایی را تعقیب می‌کند.

وام 6،5 میلیاردی صندوق اتحادیه اروپا نه تنها هیچ گره‌ای از مشکلات اقتصادی یونان نگشود، بلکه موجب سقوط بیشتر شد. اکنون یونان برای نجات بدهی ملی خود تقاضای افزایش این رقم به 110 میلیارد یورو را دارد در حالی که بدیهی‌های این کشور از سقف 350 میلیارد یورو نیز عبور کرده است. اتحادیه اروپا که این ریاضت‌ها را تحمیل کرده است نیز در آخرین نشست خود، به توافق و نتیجه‌ی مثبتی جهت افزایش سقف وام و اعتبار نرسید.

حال پس از یونان که درگیر این بحران شد، نوبت به ایتالیا رسید تا برلوسکنی و دولتش با یک بحران اقتصادی بعد از بحران اخلاقی و مالی مواجه شوند، اتحادیه اروپا قصد دارد کلیه‌ی کشورهای دست دوم به پایین را تحت سیطره‌ی چند کشور اول درآورد، شاید این تحلیل ناباورانه باشد، اما اکنون پس از بحران ایرلند، اسپانیا، پرتغال، یونان و لوگزامبورگ، نوبت به ایتالیا رسیده است که تا یکی دو دهه‌ی پیش چهارمین کشور صنعتی دنیا قلمداد می‌شد.

بدهی‌های ایتالیا به مرز هشدار جدی برای متحدان اروپایی‌اش رسیده است. اگر چه برلوسکنی نیز مانند یونان وعده‌ی اصلاحات اقتصادی و اعمال برنامه‌های ریاضتی جدیدی را می‌دهد، اما نوای نارسا خواندن این برنامه‌ها در مقابل بدهی‌های بسیار کلان و عقب‌افتادگی اقتصادی از هم اکنون نواخته می‌شود.

بدهی‌های ایتالیا بسیار کلان است، آن قدر کلان که راه نجاتی برای آن به نظر نمی‌رسد. این کشور با 1.8 بیلیون یورو بدهی اضافی این کشور برابر با بدهی قدرتمند‌ترین کشور اورپایی [آلمان] می‌باشد، در هر حالی که ایتالیا هیچ قدرتی در اقتصاد ندارد و بدین ترتیب سرانه بدهی این کشور در مقایسه با تولید اقتصادی، سالانه 120 درصد می‌باشد. در یک جدول بندی کلی، پس از یونان به عنوان بدترین کشور اروپایی به لحاظ اقتصادی قرار می‌‌گیرد.

نگرانی برای ایتالیا بیشتر است، چرا که سومین کشور بزرگ اقتصادی اروپا است و بدیهی است که تلاش برای نجات این کشور، مستلزم بسته‌های حمایتی به مراتب بزرگ‌تر از یونان و پرتغال می‌باشد.

اگر چه کشورهای قدرتمند اتحادیه به ویژه آلمان گمان کرده‌اند که با اجرای سیاست ورشکسته نمودن کشورهای دیگر و اعطای وام و تسهیلات می‌توانند آنها را نیز مانند کشورهای جهان سوم وابسته به صندوق بین‌المللی پول کنند، اما طولی نمی‌کشد که اعطای همین تسهیلات بلای اقتصاد خود آنان خواهد گشت و مردم نیز تحمل نیاورده و دست به اعتصابات گسترده خواهند زد که در نتیجه نه تنها اقتصاد بلکه امنیت عمومی اروپا نیز در بی‌ثباتی و ناامنی بیشتری قرار می‌گیرد.

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۰ ، ۱۶:۴۸
حمیدرضا بیانی